پرش به محتوا

آژانس شیشه‌ای: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲۴: خط ۲۲۴:
[[محمد ایوبی]]، ''آژانس شیشه‌ای'' را فیلمی خوش‌ساخت، دارای زبانِ روایی و جا افتاده، با بازی‌های درخشان پرویز پرستویی و رضا کیانیان یاد کرده‌است. کارگردان در این اثر، ظرافت‌های سینمایی بیشتری نسبت به آثار قبلی خود به خرج داده، به همین دلیل، فیلم، از هر جهت کامل، یک‌دست و نو است.<ref>{{پک|ایوبی|۱۳۷۷|ف=ارزیابی بی‌تأمل|ک=نقد سینما|ص=۴۲}}</ref> افشین فرقانی در ''نقد سینما'' می‌نویسد که سکوت حاتمی‌کیا در تمام مراحل تولید، که به جهت حذف پیش‌داوری‌ها انجام شده بود، نشان می‌داد که فیلم پرسروصدایی در حال ساخته‌شدن است اما با وجود انتظارها برای تماشای یک فیلم جنجالی، باز هم صراحت بیان فیلم، تکان‌دهنده است.<ref>{{پک|فرقانی|۱۳۷۷|ف=بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش|ک=نقد سینما|ص=۴۷}}</ref> او از جمله منتقدانی است که فیلم را در تقابل با قانون‌مداری دیده‌اند<ref>{{پک|فرقانی|۱۳۷۷|ف=بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش|ک=نقد سینما|ص=۴۸}}</ref> ولی از سوی دیگر، بیان هنرمندانهٔ حاتمی‌کیا، ظرایف شخصیت‌پردازی قهرمانان داستان، گسترش معقول روایت داستان، بازی‌های چشم‌گیرِ برخی از بازیگران و بالاخره تدوین روان را امتیازات مهم فیلم برشمرده‌است.<ref>{{پک|فرقانی|۱۳۷۷|ف=بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش|ک=نقد سینما|ص=۴۹}}</ref>
[[محمد ایوبی]]، ''آژانس شیشه‌ای'' را فیلمی خوش‌ساخت، دارای زبانِ روایی و جا افتاده، با بازی‌های درخشان پرویز پرستویی و رضا کیانیان یاد کرده‌است. کارگردان در این اثر، ظرافت‌های سینمایی بیشتری نسبت به آثار قبلی خود به خرج داده، به همین دلیل، فیلم، از هر جهت کامل، یک‌دست و نو است.<ref>{{پک|ایوبی|۱۳۷۷|ف=ارزیابی بی‌تأمل|ک=نقد سینما|ص=۴۲}}</ref> افشین فرقانی در ''نقد سینما'' می‌نویسد که سکوت حاتمی‌کیا در تمام مراحل تولید، که به جهت حذف پیش‌داوری‌ها انجام شده بود، نشان می‌داد که فیلم پرسروصدایی در حال ساخته‌شدن است اما با وجود انتظارها برای تماشای یک فیلم جنجالی، باز هم صراحت بیان فیلم، تکان‌دهنده است.<ref>{{پک|فرقانی|۱۳۷۷|ف=بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش|ک=نقد سینما|ص=۴۷}}</ref> او از جمله منتقدانی است که فیلم را در تقابل با قانون‌مداری دیده‌اند<ref>{{پک|فرقانی|۱۳۷۷|ف=بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش|ک=نقد سینما|ص=۴۸}}</ref> ولی از سوی دیگر، بیان هنرمندانهٔ حاتمی‌کیا، ظرایف شخصیت‌پردازی قهرمانان داستان، گسترش معقول روایت داستان، بازی‌های چشم‌گیرِ برخی از بازیگران و بالاخره تدوین روان را امتیازات مهم فیلم برشمرده‌است.<ref>{{پک|فرقانی|۱۳۷۷|ف=بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش|ک=نقد سینما|ص=۴۹}}</ref>


به باور برخی افراد و منتقدان، فیلمنامهٔ ''آژانس شیشه‌ای''، از روی ''[[بعدازظهر سگی]]'' ([[سیدنی لومت]]، ۱۹۷۵) کپی‌برداری شده بود. ناصر صفاریان، منتقد، پس از اتمام اکران فیلم، طی مقاله‌ای به زوایای مختلف این جنجال پرداخت. به باور او، شباهت‌های ساختاری مانند دیالوگ‌نویسی و خلق موقعیت‌های رفتاری، و تشابه محتوایی میان ''بعدازظهر سگی'' و ''آژانس شیشه‌ای'' به قدری روشن و آشکار است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت اما روایت حاتمی‌کیا بسیار منسجم‌تر و دلنشین‌تر از کار در آمده و دست‌کم برای تماشاگران ایرانی، قابل باورتر بوده و در یک کلام، می‌توان گفت که ''آژانس شیشه‌ای'' فیلم بهتری است.<ref>{{پک|صفاریان|۱۳۷۸|ف=شخصیت متفاوت، وضعیت متشابه|ک=فیلم|رف=صفاریان۴}}</ref> همچنین از نظر [[جابر قاسمعلی]]، اقتباس با کپی‌کاری بسیار فرق دارد و ''آژانس شیشه‌ای'' نمونه‌ای درخشان از [[:en:Film adaptation|اقتباس سینمایی]] است. علی‌رغم اقتباس از ''بعدازظهر سگی'' برای [[پی‌رنگ|پی‌رنگِ]] اولیهٔ داستان، آنچه ''آژانس شیشه‌ای'' را ماندگار و درخشان کرده، تعریف ریزپردازانهٔ مناسبات بومی، و خلق شخصیت‌هایی کاملاً ایرانی است و حس‌وحالی که در طول فیلم جاری است، آن را به نمونه‌ای آموزنده از اقتباس تبدیل کرده‌است.<ref>{{پک|قاسمعلی|۱۳۷۹|ف=سینمای ایران؛ شکستن امواج|ک=فارابی|ص=۳۴}}</ref>
به باور برخی افراد و منتقدان، فیلمنامهٔ ''آژانس شیشه‌ای''، از روی ''[[بعدازظهر سگی]]'' ([[سیدنی لومت]]، ۱۹۷۵) کپی‌برداری شده بود. ناصر صفاریان، منتقد، پس از اتمام اکران فیلم، طی مقاله‌ای به زوایای مختلف این جنجال پرداخت. به باور او، شباهت‌های ساختاری مانند دیالوگ‌نویسی و خلق موقعیت‌های رفتاری، و تشابه محتوایی میان ''بعدازظهر سگی'' و ''آژانس شیشه‌ای'' به قدری روشن و آشکار است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت اما روایت حاتمی‌کیا بسیار منسجم‌تر و دلنشین‌تر از کار در آمده و دست‌کم برای تماشاگران ایرانی، قابل باورتر بوده و در یک کلام، می‌توان گفت که ''آژانس شیشه‌ای'' فیلم بهتری است.<ref>{{پک|صفاریان|۱۳۷۸|ف=شخصیت متفاوت، وضعیت متشابه|ک=فیلم|رف=صفاریان۴}}</ref> همچنین از نظر [[جابر قاسمعلی]]، اقتباس با کپی‌کاری بسیار فرق دارد و ''آژانس شیشه‌ای'' نمونه‌ای درخشان از [[:en:Film adaptation|اقتباس سینمایی]] است. علی‌رغم اقتباس از ''بعدازظهر سگی'' برای [[پیرنگ|پیرنگِ]] اولیهٔ داستان، آنچه ''آژانس شیشه‌ای'' را ماندگار و درخشان کرده، تعریف ریزپردازانهٔ مناسبات بومی، و خلق شخصیت‌هایی کاملاً ایرانی است و حس‌وحالی که در طول فیلم جاری است، آن را به نمونه‌ای آموزنده از اقتباس تبدیل کرده‌است.<ref>{{پک|قاسمعلی|۱۳۷۹|ف=سینمای ایران؛ شکستن امواج|ک=فارابی|ص=۳۴}}</ref>


به گفتهٔ محمد حیدری در مجلهٔ ''گزارش''، فیلم ''آژانس شیشه‌ای''، تصویری از تاریخ تحولات بیست سالهٔ منتهی به سال ساخت فیلم، در جامعه ایرانی است اما بیشتر بر دگرگونی‌های دههٔ پس از جنگ، که جامعه را دستخوش تغییرات همه‌جانبه کرد، تمرکز دارد. قهرمانان فیلم، اگرچه نمادی از هزاران قهرمان گمنام هستند که با انگیزه‌های نیرومند معنوی، هشت سال برای کشور جنگیده‌اند اما در واقع، بهانه‌هایی برای تلنگر به جامعه هستند. از منظری دیگر، این فیلم، ادعانامه‌ای است علیه آنچه که به نام انقلاب، به نام بازسازی، به نام [[دوران سازندگی|سازندگی]]، و حتی به نام دفاع از آرمان‌های عقیدتی، در جامعه رخ داده‌است. یکی دیگر از ویژگی‌های فیلم، داشتن پیام صریح، شفاف و بی‌تعارف است اما ایرادی که باعث دشوار شدن فهم این پیام می‌شود، توالی سریع ضرباهنگ‌های فیلم و گفت‌وگوهای سریع و بی‌وقفهٔ بازیگرانِ آن است که فرصت تفکر را از تماشاگر می‌گیرد.در هر صحنهٔ کوتاه، ادعانامه‌ای تکان‌دهنده طرح شده یا [[اولتیماتوم|اتمام حجت]]ی داده می‌شود و قبل از این که تماشاگر فرصت پیدا کند که مفهوم آن را درک کند، ادعانامه‌ای جدید مطرح می‌شود.<ref>{{پک|حیدری|۱۳۷۷|ف=زینهاری برای امروز و فردا|ک=گزارش|ص=۷۱|رف=حیدری}}</ref> [[روبرت صافاریان]] نیز می‌نویسد که قالبِ گروگان‌گیری، قالب مناسبی برای طرح پیام‌های این فیلم نیست لذا فیلم‌ساز، حرف‌هایش را از خلال دیالوگ‌های بازیگران بیان می‌کند و به همین سبب، ''آژانس شیشه‌ای'' فیلم پُرحرفی است. همچنین هدف از طراحی واقعهٔ گروگان‌گیری در فیلم‌ها، ایجاد هیجان از راهِ دامن زدن به حدس‌های تماشاگران است اما این هیجان در ''آژانس شیشه‌ای'' ایجاد نمی‌شود چون معلوم است که حاتمی‌کیا نمی‌تواند قهرمانش را به کشتن کسی وادارد. وقتی در اواخر فیلم، حاج کاظم تهدید می‌کند که هر پنج دقیقه، یک نفر را خواهد کشت، تماشاگر می‌داند که او کسی را نخواهد کشت. از سوی دیگر، او با شناختی که از شرایط جامعه دارد، می‌داند که حاج کاظم نیز به دست نیروهای امنیتی، از پای درنخواهد آمد. بنابراین گروگان‌ها و گروگان‌گیر، خطر جانی ندارند.<ref>{{پک|صافاریان|۱۳۷۷|ف=گروگان‌گیری بی‌خطر|ک=همشهری}}</ref> اما سعید عقیقی معتقد است که ''آژانس شیشه‌ای''، اصلاً فیلمی [[فیلم اکشن|حادثه‌ای]] نیست؛ هرچند که از نشانه‌های این‌گونه فیلم‌ها بهره برده باشد. وقتی در فیلمی با پتانسیل قانع‌کننده‌ای برای ایجاد چند صحنه پُر تعلیق، تنها یک تیر هوایی شلیک می‌شود یا تعداد [[نما (سینما)|نما]]های مربوط به صحنه‌های درگیریِ فیزیکی، در مقایسه با کل فیلم، نزدیک به صفر است، فیلم در پشتِ ظاهر غلط‌انداز خود، به دنبال طرح مسئله است.<ref>{{پک|عقیقی|۱۳۷۷|ک=آژانس شیشه‌ای|ص=۴۷}}</ref>
به گفتهٔ محمد حیدری در مجلهٔ ''گزارش''، فیلم ''آژانس شیشه‌ای''، تصویری از تاریخ تحولات بیست سالهٔ منتهی به سال ساخت فیلم، در جامعه ایرانی است اما بیشتر بر دگرگونی‌های دههٔ پس از جنگ، که جامعه را دستخوش تغییرات همه‌جانبه کرد، تمرکز دارد. قهرمانان فیلم، اگرچه نمادی از هزاران قهرمان گمنام هستند که با انگیزه‌های نیرومند معنوی، هشت سال برای کشور جنگیده‌اند اما در واقع، بهانه‌هایی برای تلنگر به جامعه هستند. از منظری دیگر، این فیلم، ادعانامه‌ای است علیه آنچه که به نام انقلاب، به نام بازسازی، به نام [[دوران سازندگی|سازندگی]]، و حتی به نام دفاع از آرمان‌های عقیدتی، در جامعه رخ داده‌است. یکی دیگر از ویژگی‌های فیلم، داشتن پیام صریح، شفاف و بی‌تعارف است اما ایرادی که باعث دشوار شدن فهم این پیام می‌شود، توالی سریع ضرباهنگ‌های فیلم و گفت‌وگوهای سریع و بی‌وقفهٔ بازیگرانِ آن است که فرصت تفکر را از تماشاگر می‌گیرد.در هر صحنهٔ کوتاه، ادعانامه‌ای تکان‌دهنده طرح شده یا [[اولتیماتوم|اتمام حجت]]ی داده می‌شود و قبل از این که تماشاگر فرصت پیدا کند که مفهوم آن را درک کند، ادعانامه‌ای جدید مطرح می‌شود.<ref>{{پک|حیدری|۱۳۷۷|ف=زینهاری برای امروز و فردا|ک=گزارش|ص=۷۱|رف=حیدری}}</ref> [[روبرت صافاریان]] نیز می‌نویسد که قالبِ گروگان‌گیری، قالب مناسبی برای طرح پیام‌های این فیلم نیست لذا فیلم‌ساز، حرف‌هایش را از خلال دیالوگ‌های بازیگران بیان می‌کند و به همین سبب، ''آژانس شیشه‌ای'' فیلم پُرحرفی است. همچنین هدف از طراحی واقعهٔ گروگان‌گیری در فیلم‌ها، ایجاد هیجان از راهِ دامن زدن به حدس‌های تماشاگران است اما این هیجان در ''آژانس شیشه‌ای'' ایجاد نمی‌شود چون معلوم است که حاتمی‌کیا نمی‌تواند قهرمانش را به کشتن کسی وادارد. وقتی در اواخر فیلم، حاج کاظم تهدید می‌کند که هر پنج دقیقه، یک نفر را خواهد کشت، تماشاگر می‌داند که او کسی را نخواهد کشت. از سوی دیگر، او با شناختی که از شرایط جامعه دارد، می‌داند که حاج کاظم نیز به دست نیروهای امنیتی، از پای درنخواهد آمد. بنابراین گروگان‌ها و گروگان‌گیر، خطر جانی ندارند.<ref>{{پک|صافاریان|۱۳۷۷|ف=گروگان‌گیری بی‌خطر|ک=همشهری}}</ref> اما سعید عقیقی معتقد است که ''آژانس شیشه‌ای''، اصلاً فیلمی [[فیلم اکشن|حادثه‌ای]] نیست؛ هرچند که از نشانه‌های این‌گونه فیلم‌ها بهره برده باشد. وقتی در فیلمی با پتانسیل قانع‌کننده‌ای برای ایجاد چند صحنه پُر تعلیق، تنها یک تیر هوایی شلیک می‌شود یا تعداد [[نما (سینما)|نما]]های مربوط به صحنه‌های درگیریِ فیزیکی، در مقایسه با کل فیلم، نزدیک به صفر است، فیلم در پشتِ ظاهر غلط‌انداز خود، به دنبال طرح مسئله است.<ref>{{پک|عقیقی|۱۳۷۷|ک=آژانس شیشه‌ای|ص=۴۷}}</ref>

نسخهٔ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۲۳:۵۹

آژانس شیشه‌ای
پوستر رسمی فیلم
کارگردانابراهیم حاتمی‌کیا
تهیه‌کنندهورا هنر
بنیاد سینمایی فارابی
نویسندهابراهیم حاتمی‌کیا
فیلمنامه‌نویسابراهیم حاتمی‌کیا
بازیگرانپرویز پرستویی
رضا کیانیان
حبیب رضایی
اصغر نقی‌زاده
قاسم زارع
بیتا بادران
بهروز شعیبی
موسیقیمجید انتظامی
فیلم‌بردارعزیز ساعتی
تدوین‌گرهایده صفی‌یاری
شرکت
تولید
تاریخ‌های انتشار
۱۷ تیر ۱۳۷۷ (ایران)
جشنواره‌ها
مدت زمان
۱۱۴ دقیقه
۱۱۰ دقیقه (خانگی)
کشورایران
زبانفارسی
فروش گیشه۳۱۱ میلیون تومان

آژانس شیشه‌ای فیلمی ایرانی به نویسندگی و کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا و محصول سال ۱۳۷۶ و برندهٔ سیمرغ بلورین بهترین فیلم در شانزدهمین دوره جشنواره فیلم فجر است. بر پایهٔ چند نظرسنجی آژانس شیشه‌ای عنوان بهترین فیلم ایرانی پس از انقلاب ۵۷ را بدست آورد. داستان فیلم در مورد یک رزمندهٔ بسیجی است که برای درمان همسنگر خود اقدام می‌کند ولی با بی‌مهری مسئولان مواجه می‌شود.

این فیلم برنده ۹ سیمرغ جشنواره فیلم فجر (از جمله سیمرغ بهترین فیلم، کارگردانی، فیلمنامه و بهترین بازیگر) شده است و از این نظر رکورد دار دریافت بیشترین جایزه در جشنواره فیلم فجر است، موسیقی این فیلم از آثار مجید انتظامی می‌باشد.

مراحل تولید

پیش‌زمینه

رضا درستکار، منتقد، سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۷۷ در سینمای ایران را به چهار دورهٔ پنج‌ساله با نام‌های «دورهٔ گذار»، «دورهٔ دگردیسی»، «دورهٔ تثبیت» و «دورهٔ جایگزینی‌ها» تقسیم کرده‌است.[۱] آثار این سال‌ها به چهار طیف قابل تقسیم است. طیف اول، به سمت فیلم‌های خانوادگی و پرمخاطب رفتند، طیف دوم فیلم‌سازان جوانی بودند که جنبه‌های هنری را درنظر گرفته و پیگیر سیاست‌های رسمی نبودند، طیف سوم ادامهٔ حضور «موج نو»یی‌ها بود و سرانجام، طیف چهارم که حاتمی‌کیا نیز به این طیف تعلق دارد، «موج سوم»ی‌ها هستند. برخلاف موج نو که نسبت به اقتصاد، بی‌تفاوت بود و به فرهنگ از دریچهٔ نخبه‌گرایی نگاه می‌کرد، موج سوم توانست با نگاه به فرهنگ بومی و تفکر دینی، مخاطب خوبی هم جذب کند. ابراهیم حاتمی‌کیا، محسن مخملباف و رسول ملاقلی‌پور پیشروان این موج بودند.[۲] به نظر درستکار، ویژگی اصلی آثار حاتمی‌کیا، جستجوی هویت و بازشناسی خودِ انسانی، به دور از هیاهوها و نزاع‌های مادی است که این، به هیچ وجه با بخش دیگر سینمای ایران قابل مقایسه نیست. قهرمانِ حاتمی‌کیا، به شناخت ممتازی از هستی رسیده و در هر فیلم، مسیر تعالی را با مضمونی متفاوت طی کرده‌است هرچند که عصبیت‌ها و پرخاش‌گری در آژانس شیشه‌ای، اجازهٔ پرداختن به آن مسائل را از کارگردان سلب کرد.[۳]

دورهٔ جایگزینی‌ها (۱۳۷۷–۱۳۷۳)، از سخت‌ترین روزهای دوران کاری حاتمی‌کیا است. او با بوی پیراهن یوسف و برج مینو در جشنواره چهاردهم فجر، و با آژانس شیشه‌ای در جشنواره شانزدهم حضور پیدا کرد. در دورهٔ جایگزینی‌ها، چهار نوع سلیقه و طرز فکر در دو بازوی مدیریت سینما یعنی معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد و بنیاد سینمایی فارابی به کار گمارده شدند. این تغییرات مداوم، اجازهٔ برنامه‌ریزی بلندمدت را از مدیریت سینمای ایران گرفت و تولیدات در هر سال، تابع موازین خاصِ همان سال و مدیرانِ روی کار بود. در این دوره، حاتمی‌کیا با به‌کارگیری عناصر مهم و دخیل در سینما، به پالایش سینمای خود و کشف و شهودها مشغول بود ولی این کشف و شهودها به مذاق مدیران سینما خوش نیامد.[۴] بوی پیراهن یوسف و برج مینو که هر دو را حاتمی‌کیا در سال ۱۳۷۴ ساخته بود، از سوی وزارت ارشاد با پایین‌ترین درجهٔ کیفی یعنی «ج» درجه‌بندی شد. این اتفاق موجب سرخوردگی وی شده و برای مدتی، او را از فیلم‌سازی دور کرد. آغاز طرح درجه‌بندی کیفی فیلم‌های سینمایی به سال ۱۳۶۵ بازمی‌گردد. از این سال، با هدف پرورش و حمایت از سینماگران و فیلم‌های برتر، مقررات جدیدی ایجاد شد که مهم‌ترینِ آنها، لزوم تصویب فیلمنامه و نیز درجه‌بندی کیفی فیلم‌ها بود. ابتدا فیلم‌ها را با درجه‌های «الف»، «ب»، «ج» و «د» درجه‌بندی کرده —کمی بعد، درجهٔ «د» حذف شد— و در قدم بعدی، کارگردانی که سه فیلم با درجهٔ ضعیف تولید می‌کرد، دیگر اجازهٔ تولید فیلم جدید نداشت. در سال‌های نخست اجرای این قوانین، تأثیر اقتصادی و حیثیتی مقررات جدید ارزیابی و نظارت بر تهیه‌کنندگان و کارگردانان، اعتراض‌ها و انتقادهای زیادی را متوجه مسئولان سینمایی کشور کرد.[۵][۶] اما این پایان حاشیه‌های حاتمی‌کیا نبود. او پس از اکران برج مینو، برای ادای توضیحات پیرامون شایعاتی که بر سر زبان‌ها بود و به نظر رضا درستکار، «شایعات تخیلی» بود، به معاونت امور سینمایی فراخوانده شد. این واقعه در حافظهٔ سینمای ایران و شخصِ حاتمی‌کیا، خاطرهٔ تلخی بود که به دو سال سکوت انجامید.[۷]

شکل‌گیری

حاتمی‌کیا به علت مشکلاتی که با مسئولان سینمایی کشور از جمله سید عزت‌الله ضرغامی داشت، از فیلم‌سازی فاصله گرفت و در مغازهٔ پدرش به فروشندگی پرداخت. ضرغامی از مهر ۱۳۷۴ معاون امور سینمایی وزیر ارشاد شده بود.[۸] هرچند ضرغامی، حمید خاکبازان مدیرکل نظارت و ارزشیابی معاونت امور سینمایی را به دلیل عدم تعامل مناسب، و سوءظن شدیدی که نسبت به هنرمندان داشت، برکنار، و حبیب‌الله کاسه‌ساز را به جای او گمارده بود،[۹] اما همچنان خبری از بازگشت حاتمی‌کیا به سینما نشد. فیلمنامهٔ آژانس شیشه‌ای در همین زمان به نگارش درآمده‌است.

او که پس از اتفاقات و حاشیه‌های پیش آمده، دیگر امیدی به دریافت پروانهٔ ساخت برای فیلم‌های بعدی‌اش نداشت، در نوشتن فیلمنامهٔ جدیدش، با صراحت تمام به بیان دل‌مشغولی‌ها، دغدغه‌ها، و احوال درونی خودش پرداخته و سپس فیلمنامه را نزد برخی مسئولان از جمله سید محمد بهشتی شیرازی مدیرعامل سابق بنیاد سینمایی فارابی و سید عطاءالله مهاجرانی معاون وقت امور حقوقی و مجلس رئیس‌جمهور برده بود. بهشتی پس از خواندن فیلمنامه، ساختن این فیلم را «انتحار سیاسی» خوانده بود.[۱۰] مهاجرانی نیز از حاتمی‌کیا خواسته بود که تمام نسخه‌های فیلمنامه را جمع‌آوری کرده و به مسئولان نشان ندهد زیرا که چنین داستانی می‌توانست برای حاتمی‌کیا خطرساز باشد.[۱۱]

پیش‌تولید

« بعضی از دوستان که فیلمنامه را خوانده بودند، از بیرون از ارشاد به شدت مخالفت کردند و گفتند: پوست تو را خواهیم کَند [چون] به فیلمنامه‌ای که جنگ مسلحانه علیه نظام است، پروانهٔ ساخت دادی. »

حبیب‌الله کاسه‌ساز مدیرکل نظارت و ارزشیابی معاونت امور سینمایی در سال ۱۳۷۶[۱۲]

به دنبال نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد ۱۳۷۶، ضرغامی استعفا داد و محمد رجبی سرپرستی معاونت امور سینمایی را تا زمان تشکیل دولت جدید برعهده گرفت. در شهریور ۱۳۷۶، مهاجرانی به وزارت ارشاد رسید و سیف‌الله داد رئیس وقت هیئت مدیره خانه سینما را به عنوان معاون جدید امور سینمایی منصوب کرد.[۱۳] با تغییرات حاصل در مدیریت‌های کلان، حاتمی‌کیا به دریافت پروانهٔ ساخت امیدوار شده و فیلمنامه را برای همین منظور به مراجع ذیصلاح ارسال کرد اما ناکام ماند. به علت فضای تلخ حاکم بر فیلمنامه و پایان‌بندی تاریک آن، همهٔ اعضای شورای صدور پروانه، با اعطای پروانهٔ ساخت به آژانس شیشه‌ای مخالفت کردند. با این حال و علی‌رغم مخالفت شورا، کاسه‌ساز به علت آشنایی قبلی با حاتمی‌کیا، صرفاً با گرفتن یک قول از حاتمی‌کیا برای تغییر پایان‌بندی فیلم، پروانهٔ ساخت آژانس شیشه‌ای را به مسئولیت خود صادر کرد. بدین‌ترتیب، حاتمی‌کیا توانسته بود در دوران گذارِ دولت‌ها، پروانهٔ ساخت فیلمش را بگیرد. به روایت کاسه‌ساز، مخالفت‌های شدیدی از بیرون از وزارتخانه نیز با ساخت این فیلم وجود داشت تا جایی که وی را به دلیل صدور پروانهٔ ساخت فیلم، مورد تهدید قرار داده بودند. نسیم آنلاین در سال ۱۳۹۵ طی گزارشی فاش کرد که پایان‌بندی فیلم، به ترتیبی که سید علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد کرده بود، تغییر کرده‌است. حاتمی‌کیا بعد از ناامید شدن از اداره‌کل نظارت، نامه‌ای به رهبر نوشته و از وضعیت پیش آمده گلایه می‌کند. ایشان نیز بعد از مطالعهٔ فیلمنامه، دربارهٔ پایان‌بندی فیلم می‌گوید: «اگر همهٔ درها بسته شود، درِ دفتر رهبری که بسته نمی‌شود.» همین جمله، به تغییر پایان‌بندی فیلمنامه منجر شده و به جای بنز وزارت اطلاعات، این بالگرد دفتر رهبری است که به سراغ حاج کاظم و رفیق‌اش عباس می‌آید و شرایط عبور آنها از بحران را فراهم می‌کند.[۱۴] با این حال، بخشی از دیالوگ‌های صحنهٔ آخر فیلم که دربارهٔ پیغام رهبری به حاج کاظم نوشته شده بود، در مرحلهٔ تولید، حذف شد.[۱۵] فیلمنامهٔ آژانس شیشه‌ای توسط خودِ حاتمی‌کیا و با مشاورهٔ «مدرسهٔ کارگاهیِ فیلم‌نامه‌نویسی» (وابسته به سازمان توسعه سینمایی سوره)، سیروس رنجبر، حبیب احمدزاده و مهدی سجاده‌چی نوشته شده‌است.[۱۶]

تولید

نگاره‌ای از ابراهیم حاتمی‌کیا

فیلم‌برداری آژانس شیشه‌ای دو ماه به طول انجامید. ضبط سکانس‌های درون آژانس مسافرتی که بخش عمدهٔ زمان فیلم است، در پنج روز انجام شد.[۱۷] مکان فیلم‌برداری آژانس مسافرتی در منطقه ۶ تهران، حوالی تقاطع بلوار کریم‌خان زند و خیابان خردمند شمالی قرار داشت. این آژانس تا سال ۱۳۸۷ که تغییر کاربری داده و به باجهٔ بانک تبدیل شد، با بیشتر جزئیاتِ هنگام فیلم‌برداری، دست‌نخورده باقی بود.[۱۸] صحنهٔ فرود بالگرد در این خیابان، یکی از مهم‌ترین اتفاقات تکنیکی در سینمای بعد از انقلاب توصیف شده‌است.[۱۹] گزارشگر ماهنامهٔ سینما تئاتر که روز ۹ آبان در صحنهٔ فیلم‌برداری حاضر شده بود، در گزارش خود، خبر از تصویربرداری فرود بالگرد در این روز داده‌است.[۲۰]

ابتدا قرار بود که غیر از پرویز پرستویی، هیچ بازیگر حرفه‌ایِ دیگری در آژانس شیشه‌ای حضور نداشته باشد تا سایر بازیگران، چهره‌های ناشناخته باشند که ماجرای فیلم هرچه بیشتر به مستند نزدیک شده و باورپذیرتر جلوه کند اما هیچ‌گاه عملی نشد زیرا گروه تولید، چهره‌های مناسبِ شناخته‌نشده برای ۴۸ نقش مورد نیاز را پیدا نکردند در نتیجه، از تعدادی بازیگران حرفه‌ای و تعدادی نیز نیمه حرفه‌ای استفاده شد. رضا کیانیان به عنوان بازی‌گردانِ بازیگران فیلم، از بازیگران نقش‌های گروگان خواسته بود که خود را در موقعیت واقعی فرض کرده و واکنش‌های احتمالی که در آن موقعیت انجام خواهند داد را بیان کنند. او همچنین گفت‌وگوهایی نوشته شده توسط حاتمی‌کیا را که لحن آرمانی داشت، پس از مشورت با حاتمی‌کیا به زبان گفتاری تبدیل کرده و برای اعمالِ حداکثرِ واقع‌گرایی، جزئیات گفت‌وگوها را با تمرین و مشورت گرفتن از خودِ بازیگران، کمی تغییر می‌داد. نظر حاتمی‌کیا بر این بود که عباس حیدری (با بازی حبیب رضایی) برای معصومیت و مظلومیت بیشتر، باید لهجهٔ یکی از شهرستان‌ها را داشته باشد که به دلیل آشنایی حبیب رضایی با لهجه مشهدی، این لهجه برای نقش او و همسرش، نرگس (با بازی بیتا بادران)انتخاب شد. بازی‌گردان نخست فیلم، آتیلا پسیانی بود ولی به دلیل حضور در یک مجموعه تلویزیونی، ادامهٔ کار بازی‌گردانی توسط کیانیان انجام شد.[۲۱] همچنین قرار بوده که کیانیان فقط بازی‌گردان فیلم باشد و نقشی در جلوی دوربین نداشته باشد اما تست بازیگران مختلف برای نقش مدیر امنیتی، رضایت‌بخش نبود و در نهایت، خودش این نقش را ایفا کرد.[۲۲]

مهم‌ترین تفاوت فیلمنامهٔ چاپ‌شده[۲۳] و نسخه‌ای که تولید شده و به نمایش درآمد، فشرده ساختن و پیوسته کردن عناصر، لحظه‌ها و گفت‌وگوهای فیلم است. غلظت احساسات‌گرایی در رفتار و گفتار، تمرکز بر شخصیت‌های اصلی و تک‌بُعدی بودن اغلب شخصیت‌های فرعی نیز از ویژگی‌های مهم فیلمنامهٔ چاپ‌شده است که در نسخهٔ تولیدشده، دستخوش تغییر شدند.[۲۴] در فیلمنامهٔ اولیه، وقتی حاج کاظم و عباس از آژانس بیرون می‌آیند، همهٔ مأموران نیروی انتظامی و خودروهای آنها هنوز در صحنه هستند. اواسط فیلم‌برداری حمیدرضا چارکچیان، دستیار اول کارگردان و برنامه‌ریز، پیشنهاد کرد که در این صحنه، خیابان خلوت باشد.این پیشنهاد با استقبال کیانیان و حاتمی‌کیا روبرو شد چرا که اگر به حالت اول عمل می‌شد، صحنه‌ای شلوغ مشابه فیلم‌های پلیسی ایجاد می‌شد که جذابیت فوق‌العاده‌ای نداشت اما در حالت دوم، که در فیلم‌برداری نیز ترتیب اثر داده شده‌است، عنصر غافلگیری برای حاج کاظم و نیز برای تماشاگر وجود دارد. افزوده شدن خط‌کشی‌های خیابان نیز به رعب‌انگیزی صحنه منجر شده بود.[۲۵] حاتمی‌کیا برای تولید بعضی صحنه‌ها نیاز به اسلحه و خودروی پلیس داشت اما نیروی انتظامی حاضر به همکاری با فیلم نبود بنابراین تنها یک اسلحهٔ واقعی در اختیار داشتند که آن هم از سوی یکی از آشنایان کارگردان قرض داده شده بود و بقیهٔ اسلحه‌های استفاده شده در فیلم‌برداری، چوبی بودند. همین مسئله باعث شده بود که پلیس تصور کند که قرار است که چهره‌ای نامطلوب از آنها به نمایش درآید. تولید فیلم به‌گونه‌ای پیش می‌رفت که هر لحظه، نگرانی بابت امکان توقف مراحل تولید، حتی در حین تدوین نیز وجود داشت. تمام عوامل فیلم، باور داشتند که ریسک بزرگی برای حضور در این پروژه انجام داده‌اند.[۲۶] حاتمی‌کیا در هنگام اکران فیلم نیز، در سکوت کامل بود و هیچ مصاحبه‌ای انجام نداد.[۲۷] سرانجام آژانس شیشه‌ای در ۱۱۸ دقیقه تولید شد.[۲۸]

عوامل تولید

عوامل تولید آژانس شیشه‌ای به شرح زیر است:[۲۹]

بازیگران

خلاصه داستان

عباس، بسیجی خراسانی است که از سال‌های حضورش در جنگ، ترکش خمپاره‌ای در کنار شاهرگ گردنش باقی مانده‌است، به اصرار همسرش، نرگس، برای معاینه به تهران می‌آید و در خیابان، به شکل اتفاقی با همرزم سابقش، حاج کاظم، روبه‌رو می‌شود که مشغول مسافرکشی است. پزشک، وضعیت عباس را بحرانی تشخیص می‌دهد و توصیه می‌کند هرچه زودتر برای بیرون آوردن ترکش به لندن برود. کاظم برای تأمین هزینهٔ سفر عباس، حاضر می‌شود اتومبیلش را بفروشد. خریدار اتومبیل، پول را به‌موقع به حاج کاظم که با عباس در آژانس مسافرتی منتظر بودند، نمی‌رساند و حاج کاظم به‌ناچار، به رئیس آژانس پیشنهاد می‌کند که تا زمان رسیدن پول، سوییچ و مدارک اتومبیل را به گرو بردارد و در عوض بلیت‌ها را صادر کند، اما رئیس آژانس نمی‌پذیرد. حاج کاظم اصرار می‌کند که عباس از رزمندگان سال‌های جنگ است تا شاید بدین‌گونه رئیس آژانس راضی شود، اما او در پاسخ، سخنانی طعنه‌وار دربارهٔ رزمندگان به زبان می‌آورد. حاج کاظم که عصبانی شده، شیشهٔ دفتر رئیس آژانس را می‌شکند و پس از خلع سلاح یک مأمور نیروی انتظامی که درون آژانس بود، مشتریان آژانس را گروگان می‌گیرد تا مسئولان، ترتیب سفر فوری او و عباس به لندن را بدهند.

آژانس به سرعت توسط نیروی انتظامی محاصره می‌شود و در این بین اصغر، همرزم کاظم و عباس، نیز به افراد داخل آژانس می‌پیوندد. از طرف دیگر احمد کوهی —که خود نیز همرزم حاج کاظم بوده— به همراه فرد دیگری به نام سلحشور، به عنوان مأموران وزارت اطلاعات وارد آژانس می‌شوند و از حاج کاظم می‌خواهند که اسلحه را کنار بگذارد. حاج کاظم نمی‌پذیرد و پس از آزاد کردن چند گروگان، به احمد و سلحشور تنها تا ساعت ۶ صبح روز بعد مهلت می‌دهد تا اتومبیلی را برای بردن او و عباس به فرودگاه به آژانس بفرستند. ساعت ۶ صبح، اتومبیل به آژانس نمی‌آید و حاج کاظم، کشتن رئیس آژانس را صحنه‌سازی می‌کند تا مسئولان تحت فشار قرار گرفته و هرچه زودتر، خواسته‌های او را برآورده کنند اما عباس که از صحنه‌سازی بودنِ ماجرا اطلاع نداشت، دچار فشار عصبی شده و وضعیتش وخیم‌تر می‌شود. سرانجام خودرو می‌رسد و حاج کاظم، عباس را بر دوش گرفته و از آژانس خارج می‌شوند تا سوار خودروی مخصوص بشوند اما رانندهٔ اتومبیل، سوییچ آن را در اختیار ندارد. از سوی دیگر، مأموران نظامی با نقشهٔ قبلی وارد آژانس می‌شوند و گروگان‌ها را آزاد می‌کنند. سلحشور، شادمان، همه چیز را پایان‌یافته تلقی می‌کند و قصد بازداشت حاج کاظم و عباس را دارد، اما ناگهان احمد کوهی با بالگرد از راه می‌رسد و با حکمی از مسئولان عالی‌رتبه، عباس و کاظم را علی‌رغم مخالفت سلحشور، به فرودگاه می‌برد. هنوز هواپیما از مرز هوایی کشور خارج نشده که درست در لحظهٔ تحویل سال نو، عباس از دنیا می‌رود.

موسیقی

آژانس شیشه‌ای
آلبوم موسیقی متن از
انتشار۱۳۷۶ (۱۳۷۶)
ضبط۱۳۷۶
استودیواستودیو پاپ[۳۰]
مدت۵۵:۳۴
ناشرنی‌داوود
تهیه‌کنندهناصر فرهودی[۳۱]
رحیم ناحی[۳۲]
محسن کلهر[۳۳]
گاه‌نگاری مجید انتظامی
بوی پیراهن یوسف
(۱۳۷۴)
آژانس شیشه‌ای
(۱۳۷۶)
اعتراض
(۱۳۷۸)

موسیقی متن فیلم ساختهٔ مجید انتظامی است که پیش از این فیلم با حاتمی‌کیا در ساخت از کرخه تا راین و بوی پیراهن یوسف هم همکاری کرده بود. پیوستگی حضور موسیقی در آژانس شیشه‌ای، به اندازهٔ آثار قبلی انتظامی نیست و در عوض، تلاش شده تا با بهره‌گیری از سکوت، بیننده به تفکر و تأمل فرو رود.[۳۴] بنابراین موسیقی آژانس شیشه‌ای، از نظر احاطهٔ بر تصاویر نیز در حد آن دو نیست اما همچنان در بعضی صحنه‌ها، حضور خود را بر صحنه تحمیل می‌کند.[۳۵] یکی از ویژگی‌های اصلی آثار انتظامی، پنهان نشدن پشت تصاویر و حضور احساسی قوی در تمام لحظه‌هاست که معمولاً با استفاده از یک ساز، تلفیق با مجموعه سازهای زهی و رسیدن به نقطهٔ اوج صورت می‌گیرد.[۳۶] برای مثال، در صحنه‌ای که حاج کاظم و عباس در حال خروج از آژانس هستند، تنها موسیقی صحنه، صدای رنگ‌پاشی ماشینی است که مشغول خط‌کشی خیابان است. همین صدا، تعلیق خاصی ایجاد کرده اما ناگهان با آغاز موسیقی کُرال، انتزاعِ جذاب صحنه را از بین می‌برد.[۳۷] افشین فرقانی، منتقد، موسیقی آژانس شیشه‌ای را بی‌توجه به مفاهیم مضمونی فیلم دانسته چرا که فقط به برجسته کردن خطوط عاطفی فیلم قناعت می‌کند.[۳۸] تعدادی از قطعات این آلبوم در سوئیت سمفونی «این فصل را با من بخوان» در تالار وحدت اجرا شده‌است.

ابوالفضل لیره (زادهٔ ۱۳۵۰)، نقاش ایرانی، با الهام‌گیری از موسیقی متن فیلم، یک نمایشگاه نقاشی با نام آژانس شیشه‌ای در سال ۱۳۸۰ در گالری سیحون تهران برگزار کرد.[۳۹][۴۰]

فهرست قطعه‌ها

شمارهناممدت
۱.«نامه‌ای به فاطمه»۵:۱۴
۲.«پرواز»۳:۲۹
۳.«بحران»۲:۱۶
۴.«وداع با کاظم»۱:۴۹
۵.«دیدار»۱:۴۵
۶.«انقلاب درون»۲:۱۴
۷.«راز دل»۷:۰۳
۸.«بازگشت»۴:۳۸
۹.«به سوی او»۶:۰۷
۱۰.«در تاریکی»۴:۵۶
۱۱.«به دنبال قربانی»۲:۳۱
۱۲.«وصیت»۲:۳۹
۱۳.«ظلمت»۲:۲۸
۱۴.«انفجار»۱:۲۵
۱۵.«به یاد فاطمه»۳:۲۸
۱۶.«پلاک»۲:۳۹
مجموع مدت:۵۵:۳۴

پخش

جدول فروش فیلم‌های ایرانی در سال ۱۳۷۷[۴۱]
رتبه نام فیلم تعداد تماشاگر کل فروش ارزش معادل در
سال ۱۴۰۰[۴۲]
۱ مرد عوضی ۳٬۷۹۲٬۰۳۳ نفر ۸۴۹٬۳۶۴٬۶۲۰ تومان ۵۹٫۳ میلیارد تومان
۲ یاس‌های وحشی ۲٬۱۶۱٬۱۸۸ نفر ۴۱۱٬۰۹۵٬۳۷۰ تومان ۲۸٫۷ میلیارد تومان
۳ آژانس شیشه‌ای ۱٬۲۷۷٬۸۹۵ نفر ۳۰۰٬۷۲۰٬۴۷۰ تومان ۲۱ میلیارد تومان
۴ کمکم کن ۱٬۰۷۸٬۵۹۹ نفر ۲۳۴٬۶۷۷٬۱۹۰ تومان ۱۶٫۴ میلیارد تومان
۵ سارای ۱٬۰۷۶٬۱۳۹ نفر ۲۱۲٬۸۴۵٬۳۴۰ تومان ۱۴٫۹ میلیارد تومان

اولین نمایش عمومی آژانس شیشه‌ای از جشنواره بین‌المللی فجر در بهمن ۱۳۷۶ آغاز شد. این فیلم توانست اغلب جایزه‌های جشنواره از جمله جایزهٔ بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از آنِ خود کند.[۴۳]

با اعلام سیاست‌های جدید سینمایی در اسفند ۱۳۷۶، انتشار جدول اکران فیلم توسط معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد از ابتدای سال ۱۳۷۷ متوقف شد تا تاریخ، طول اکران، و سقف و کف فروش بر عهدهٔ سینماگران باشد.[۴۴] در هنگام اکران آژانس شیشه‌ای، بیش از ۷۰٪ مناطق شهری کشور فاقد سینما بودند[۴۵] و در کل کشور، با وجود جمعیت ۶۰ میلیونی، تنها ۲۸۸ سینما با ۳۰۵ سالن نمایش به ظرفیت ۱۷۲ هزار نفر وجود داشت[۴۶] که ۷۷ سالن متعلق به تهران بود.[۴۷] همچنین نتایج یک پیمایش میدانی در این سال نشان داد که ۸۰٪ از تماشاگران سینما فقط در صورت اکران فیلم‌های جذاب، به سینما خواهند رفت. به بیان دیگر، تنها ۲۰٪ از تماشاگران سینما را تماشاگران حرفه‌ای تشکیل می‌داد. اگرچه کمبود سالن‌های سینما، جذابیت ضعیف فیلم‌ها، تغییرات بنیادین در سیاست‌های اکران و نیز همزمانی این روزها با حضور تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی فوتبال ۱۹۹۸، موجب تعمیق رکود و تشدید بحران صنعت سینمای ایران شده بود اما به گزارش همشهری، اکران آژانس شیشه‌ای با استقبال گسترده‌ای مواجه شد و در نخستین هفتهٔ اکران، با رکورد قابل توجه فروش روزانه ۳ میلیون تومان[الف] در تهران، در صدر جدول فروش قرار گرفت. اکران فیلم در «گروه یک سینمایی تهران» از ۱۷ تیر به مدت ۷ هفته ادامه داشت که در این مدت، درآمد حاصل از فروش فیلم به ۱۴۵ میلیون تومان[ب] رسید. مجموع فروش آژانس شیشه‌ای در اکران تابستانهٔ سینماهای تهران طی ۶۰ روز، بالغ بر ۱۵۱ میلیون تومان[پ] شد و پس از آن، اکران در سینماهای آزاد ادامه یافت.[۴۸] به گزارش اطلاعات بین‌المللی به نقل از زن، مجموع فروش فیلم در سینماهای تهران، تا آبان ۱۳۷۷ از ۱۶۰ میلیون تومان[ت] نیز عبور کرد.[۴۹]

به گزارش همشهری، استقبال مردم از سینما در پاییز ۱۳۷۷، کم‌نظیر بود. در این فصل، مرد عوضی توانست با فروشی شگفت‌آور، آژانس شیشه‌ای را پشت سر گذاشته و تا آن جا پیش رفت که به پرفروش‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا آن زمان تبدیل شد.[۵۰] در نهایت، آژانس شیشه‌ای در استان اصفهان[۵۱] و استان تهران[۵۲] رتبهٔ دوم، و در استان سمنان[۵۳] و استان قم[۵۴] رتبهٔ سوم جدول فروش را به دست آورد ولی در ۲۲ استان دیگر، حائز رتبه‌های اول تا سوم نشد. همچنین در جدول فروش سال ۱۳۷۸ کل کشور نیز ۱۰٬۴۰۰٬۰۰۰ تومان[ث] درآمد از ۵۲۰ تماشاگر ثبت شده‌است.[۵۵] آژانس شیشه‌ای نخستین بار در ۲۳ بهمن ۱۳۷۷ از تلویزیون پخش شد[۵۶] که با برخی حذفیات همراه بود.[۵۷] همچنین این فیلم توسط شرکت ویدئو رسانه جهان تصویر در سال ۱۳۷۹ برای سیستم ویدئوی خانگی با مدت نمایش ۱۱۰ دقیقه عرضه شد.[۵۸]

تعداد بینندگان آژانس شیشه‌ای تا اواخر مرداد ۱۳۷۷ در شهر تهران، به ۴۳۶٬۰۰۰ نفر رسید و از میان ۱۶ فیلم اکران‌شده در نیمهٔ نخست سال ۱۳۷۷، عنوان پربیننده‌ترین فیلم سینماهای تهران را کسب کند. معاونت امور سینمایی وزارت ارشاد براساس یکی از سیاست‌های جدید اکران، از کارگردان و تهیه‌کنندهٔ آژانس شیشه‌ای به دلیل جذب مخاطب و رونق‌بخشی به سینما، با جوایز نقدی تقدیر کرد.[۵۹] در این سال، قیمت بلیت سینما در سینماهای ممتاز ۳۰۰ تومان،[ج] در سینماهای درجهٔ یک ۲۵۰ تومان،[چ] در سینماهای درجهٔ دو ۱۰۰ تومان[ح] و در سینماهای درجهٔ سه ۸۰ تومان[خ] بود.[۶۰]

آژانس شیشه‌ای، علاوه بر اکران داخلی، اکران‌های خارجی در کشورهای مختلفی داشت. از جمله در آبان ۱۳۷۷، در نهمین جشنواره فیلم‌های ایرانی به میزبانی مرکز فیلم شیکاگو به نمایش درآمد.[۶۱] با این حال، اطلاعاتی از درآمد اکران‌های بین‌المللی وجود ندارد. حمید دباشی علت کمتر دیده شدن آثاری چون آژانس شیشه‌ای در خارج از ایران را، سخت بودن ترجمهٔ فیلم یاد کرده‌است که همین مسئله باعث شده تا شناخت کاملی از سینمای ایران در عرصه بین‌المللی شکل نگیرد.[۶۲]

نقد

« می‌دونی وقتی یک گردان بره خط، گروهان برگرده یعنی چی؟ می‌دونی وقتی گروهان بره خط، دسته برگرده یعنی چی؟ می‌دونی وقتی دسته بره خط، نفر برگرده یعنی چی؟ »

حاج کاظم خطاب به سلحشور

« دهه‌ات گذشته مربی! اگه اون اسلحه دستت نباشه، کی به حرف تو گوش می‌ده؟ اینه که برات زور داره. یک دهه حرف زدی، هر کاری که خواستی کردی، ما ساکت بودیم؛ کرکری خوندی، ساکت بودیم؛ گرفتی، ساکت بودیم؛ پس دادی، ساکت بودیم. حالا اجازه بده ما حرف بزنیم. »

پاسخ سلحشور به حاج کاظم

به بیان گادفری چشایر در ورایتی، تحسین و اظهارنظرهای فزاینده متأثر از ارائه تصویری بی‌نظیر از مسائل حساس اجتماعی در آژانس شیشه‌ای، جوایز بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه را برای حاتمی‌کیا به ارمغان آورد.[۶۳] به روایت ژان-میشل فرودون دبیر وقت سینمایی روزنامهٔ لو موند، آژانس شیشه‌ای نمایشی از گفت‌وگوی طبقات مختلف جامعه و برخوردهای آنها با یکدیگر است که البته در بستر شخصیت‌پردازی‌های اغراق‌آمیز است.[۶۴] فیلم با گروگان‌گیری کارمندان یک آژانس مسافرتی اوج می‌گیرد تا از عناصر سینمایی فیلم‌های آمریکایی بهره‌مند شود. فرودون معتقد است که فیلم حاتمی‌کیا، بی آن که گفته شود، فیلمی به سبک رمبو، سرشار از انتقادهای معطوف به دوران‌های گذشته و اتهام‌زنی‌های احساسی متأثر از «پوژادیسم[د] اسلامی» است. او که عضو هیئت داوران بخش بین‌المللی جشنواره شانزدهم فیلم فجر بود، این جشنواره را تحت سلطهٔ آژانس شیشه‌ای توصیف کرده‌است. وی همچنین در گزارش خود، شکسته شدن رکورد فروش آدم‌برفی —پرفروش‌ترین فیلم سال ۱۳۷۶— توسط آژانس شیشه‌ای در سال ۱۳۷۷ را پیش‌بینی کرد.[ذ] آدم‌برفی پس از دستور مهاجرانی وزیر ارشاد برای رفع توقیف، در سال ۱۳۷۶ به یک فروش استثنایی رسیده بود.[۶۶]

ناصر صفاریان نقدهای فراوانی بر آژانس شیشه‌ای در ماهنامهٔ فیلم نوشته‌است. در شمارهٔ نوروز ۱۳۷۷ چنین نوشت: «آژانس شیشه‌ای یک فیلم خوش‌ساخت و حرفه‌ای است. پرویز پرستویی عالی است. کیانیان هم بازی خوبی دارد. فیلم‌برداری خوب است. تدوین فیلم فراتر از حد انتظار است. کارگردانی‌اش هم حرف ندارد. اما اولین بار است که حاتمی‌کیا جانب یکی از آدم‌ها را می‌گیرد؛ هرچند که دیگران را با او همراه نمی‌کند و نشان می‌دهد که آن‌ها در مقابل طرز فکر قهرمان او قرار دارند.»[۶۷] او همچنین در مقدمهٔ پرونده‌ای که فیلم به مناسبت اکران عمومی آژانس شیشه‌ای منتشر کرد، با تشریح این نکته که جز چند صحنهٔ انگشت‌شمار، بقیه صحنه‌های فیلم، همگی در یک مکان می‌گذرد و بیننده با آدم‌های جدید آشنا نمی‌شود، توانایی کارگردان در فضاسازی مناسب، و ایجاد کشش و تعلیق را منجر به همراه شدن تماشاگران با داستان فیلم دانسته که مانع خستگی آنها خواهد شد. همچنین یک‌دستی و روانی ضرباهنگ فیلم، مانع کش‌دار شدن موضوع و ایجاد کسالت برای بیننده می‌شود به طوری که بیننده با شخصیت‌ها و حوادث درون آژانس درگیر شده و اصلاً گذشت زمان را حس نمی‌کند. وی با ابراز شگفتی از استقبال بی‌نظیر شخصیت‌ها، گروه‌ها و طیف‌های سیاسی و اجتماعی نوشت: «کِی سابقه داشته یک فیلم هم مورد حمایت روزنامهٔ سلام باشد، هم روزنامهٔ رسالت؟ كِی سابقه داشته که هم آدینه از یک فیلم تعریف کند، هم لثارات؟» صفاریان در عین تأکید بر این که ساختار فیلم به گونه‌ای ست که حتی مخالفان هم نمی‌توانند آن را ضعیف بدانند و نادیده بگیرند، اما به انتقاد خشونت، اسلحه کشیدن به روی شهروندان پرداخته، و تأیید حرکت حاج کاظم توسط همسرش، فاطمه، در سکانسی که چفیه و پلاک برای او می‌فرستد را برخلاف دنیای آثار قبلی حاتمی‌کیا دانسته و مذمت کرده‌است.[۶۸] صفاریان همچنین دو سال بعد در مقاله‌ای دیگر، آژانس شیشه‌ای را فیلمی توصیف کرد که مخاطب را ناخودآگاه با مسائل فرامتنی اجتماعی و سیاسی درگیر می‌کند بنابراین نگاهی که مخاطب فیلم در هنگام اکران پیدا کرده بوده، متفاوت با بینندهٔ خارجی یا بیننده‌ای از سال‌های بعد خواهد بود و همان مخاطب، سال‌ها بعد وقتی فارغ از مناسبات اجتماعی و سیاسی با فیلم روبه‌رو شود، آن را به‌عنوان داستانی جذاب و فیلمی خوش‌ساخت خواهد پذیرفت.[۶۹]

به تعبیر رکسانا ورزی، «آژانس شیشه‌ای» استعاره‌ای از یک خانهٔ شیشه‌ای است که ایرانِ پس از جنگ، در آن قرار دارد و تنش‌های داخلی‌اش، برجسته‌تر از تنش‌های بیرونی و بین‌المللی است.[۷۰] به نوشتهٔ ژیلا بنی‌یعقوب در همشهری، حاتمی‌کیا بین جاذبه‌های قانون و آرمان در نوسان است و در سراسر فیلم، این کش‌وقوس دیده می‌شود.[۷۱] شهاب اسفندیاری نیز آژانس شیشه‌ای را مانیفستِ «مقاومت در برابر جهانی‌شدن» خوانده‌است.[۷۲] تقی آزاد ارمکی، جامعه‌شناس، به همراه اعتمادی‌فرد می‌نویسد، سیر روایی و شخصیت‌پردازی فیلم، عقیده‌گرایی را بر عمل‌گرایی، وظیفه‌محوری را بر نتیجه‌محوری، عشق‌مداری را بر عقل‌مداری، درون‌گرایی را بر برون‌گرایی، و گذشته‌گرایی را بر آینده‌گرایی ترجیح می‌دهد.[۷۳] با این که تلاش حاتمی‌کیا معطوف به وضعیت «چندصدایی» در روایت بخش‌های مختلف داستان است، می‌توان با رمزگشاییِ برخی از نشانه‌هایی که در فیلم به کار رفته، یک ترجیح را تشخیص داد. تا پیش از این، دغدغهٔ او مربوط به بازنمایی نحوهٔ ارتباط درون‌نسلی بود که مهاجر نمونهٔ بازر آن است اما در آژانس شیشه‌ای، او به روابط بین‌نسلی می‌پردازد. تمایل پیدا کردن شخصیت‌های خاکستری به سمت کمک‌کردن به حاج کاظم، حاکی از گرایش حاتمی‌کیا به سویهٔ ابتدایی تقابل‌هایی است که حاج کاظم، آنها را نمایندگی می‌کند.[۷۴]

محمد ایوبی، آژانس شیشه‌ای را فیلمی خوش‌ساخت، دارای زبانِ روایی و جا افتاده، با بازی‌های درخشان پرویز پرستویی و رضا کیانیان یاد کرده‌است. کارگردان در این اثر، ظرافت‌های سینمایی بیشتری نسبت به آثار قبلی خود به خرج داده، به همین دلیل، فیلم، از هر جهت کامل، یک‌دست و نو است.[۷۵] افشین فرقانی در نقد سینما می‌نویسد که سکوت حاتمی‌کیا در تمام مراحل تولید، که به جهت حذف پیش‌داوری‌ها انجام شده بود، نشان می‌داد که فیلم پرسروصدایی در حال ساخته‌شدن است اما با وجود انتظارها برای تماشای یک فیلم جنجالی، باز هم صراحت بیان فیلم، تکان‌دهنده است.[۷۶] او از جمله منتقدانی است که فیلم را در تقابل با قانون‌مداری دیده‌اند[۷۷] ولی از سوی دیگر، بیان هنرمندانهٔ حاتمی‌کیا، ظرایف شخصیت‌پردازی قهرمانان داستان، گسترش معقول روایت داستان، بازی‌های چشم‌گیرِ برخی از بازیگران و بالاخره تدوین روان را امتیازات مهم فیلم برشمرده‌است.[۷۸]

به باور برخی افراد و منتقدان، فیلمنامهٔ آژانس شیشه‌ای، از روی بعدازظهر سگی (سیدنی لومت، ۱۹۷۵) کپی‌برداری شده بود. ناصر صفاریان، منتقد، پس از اتمام اکران فیلم، طی مقاله‌ای به زوایای مختلف این جنجال پرداخت. به باور او، شباهت‌های ساختاری مانند دیالوگ‌نویسی و خلق موقعیت‌های رفتاری، و تشابه محتوایی میان بعدازظهر سگی و آژانس شیشه‌ای به قدری روشن و آشکار است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت اما روایت حاتمی‌کیا بسیار منسجم‌تر و دلنشین‌تر از کار در آمده و دست‌کم برای تماشاگران ایرانی، قابل باورتر بوده و در یک کلام، می‌توان گفت که آژانس شیشه‌ای فیلم بهتری است.[۷۹] همچنین از نظر جابر قاسمعلی، اقتباس با کپی‌کاری بسیار فرق دارد و آژانس شیشه‌ای نمونه‌ای درخشان از اقتباس سینمایی است. علی‌رغم اقتباس از بعدازظهر سگی برای پیرنگِ اولیهٔ داستان، آنچه آژانس شیشه‌ای را ماندگار و درخشان کرده، تعریف ریزپردازانهٔ مناسبات بومی، و خلق شخصیت‌هایی کاملاً ایرانی است و حس‌وحالی که در طول فیلم جاری است، آن را به نمونه‌ای آموزنده از اقتباس تبدیل کرده‌است.[۸۰]

به گفتهٔ محمد حیدری در مجلهٔ گزارش، فیلم آژانس شیشه‌ای، تصویری از تاریخ تحولات بیست سالهٔ منتهی به سال ساخت فیلم، در جامعه ایرانی است اما بیشتر بر دگرگونی‌های دههٔ پس از جنگ، که جامعه را دستخوش تغییرات همه‌جانبه کرد، تمرکز دارد. قهرمانان فیلم، اگرچه نمادی از هزاران قهرمان گمنام هستند که با انگیزه‌های نیرومند معنوی، هشت سال برای کشور جنگیده‌اند اما در واقع، بهانه‌هایی برای تلنگر به جامعه هستند. از منظری دیگر، این فیلم، ادعانامه‌ای است علیه آنچه که به نام انقلاب، به نام بازسازی، به نام سازندگی، و حتی به نام دفاع از آرمان‌های عقیدتی، در جامعه رخ داده‌است. یکی دیگر از ویژگی‌های فیلم، داشتن پیام صریح، شفاف و بی‌تعارف است اما ایرادی که باعث دشوار شدن فهم این پیام می‌شود، توالی سریع ضرباهنگ‌های فیلم و گفت‌وگوهای سریع و بی‌وقفهٔ بازیگرانِ آن است که فرصت تفکر را از تماشاگر می‌گیرد.در هر صحنهٔ کوتاه، ادعانامه‌ای تکان‌دهنده طرح شده یا اتمام حجتی داده می‌شود و قبل از این که تماشاگر فرصت پیدا کند که مفهوم آن را درک کند، ادعانامه‌ای جدید مطرح می‌شود.[۸۱] روبرت صافاریان نیز می‌نویسد که قالبِ گروگان‌گیری، قالب مناسبی برای طرح پیام‌های این فیلم نیست لذا فیلم‌ساز، حرف‌هایش را از خلال دیالوگ‌های بازیگران بیان می‌کند و به همین سبب، آژانس شیشه‌ای فیلم پُرحرفی است. همچنین هدف از طراحی واقعهٔ گروگان‌گیری در فیلم‌ها، ایجاد هیجان از راهِ دامن زدن به حدس‌های تماشاگران است اما این هیجان در آژانس شیشه‌ای ایجاد نمی‌شود چون معلوم است که حاتمی‌کیا نمی‌تواند قهرمانش را به کشتن کسی وادارد. وقتی در اواخر فیلم، حاج کاظم تهدید می‌کند که هر پنج دقیقه، یک نفر را خواهد کشت، تماشاگر می‌داند که او کسی را نخواهد کشت. از سوی دیگر، او با شناختی که از شرایط جامعه دارد، می‌داند که حاج کاظم نیز به دست نیروهای امنیتی، از پای درنخواهد آمد. بنابراین گروگان‌ها و گروگان‌گیر، خطر جانی ندارند.[۸۲] اما سعید عقیقی معتقد است که آژانس شیشه‌ای، اصلاً فیلمی حادثه‌ای نیست؛ هرچند که از نشانه‌های این‌گونه فیلم‌ها بهره برده باشد. وقتی در فیلمی با پتانسیل قانع‌کننده‌ای برای ایجاد چند صحنه پُر تعلیق، تنها یک تیر هوایی شلیک می‌شود یا تعداد نماهای مربوط به صحنه‌های درگیریِ فیزیکی، در مقایسه با کل فیلم، نزدیک به صفر است، فیلم در پشتِ ظاهر غلط‌انداز خود، به دنبال طرح مسئله است.[۸۳]

رضا درستکار معتقد است از کرخه تا راین، خاکستر سبز و بوی پیراهن یوسف، آثار قبلی حاتمی‌کیا در دوران پساجنگ، حاصل تأثیرهای باقی‌مانده از جنگ و کلنجارهای درونی فیلم‌ساز با تضادهای دنیای پیرامونی است و موضعی روشن در برابر ریاکاری‌ها می‌گیرد. در آژانس شیشه‌ای نیز همهٔ این تضادها به شکلی آشکار، در مقابل مردم اجرا می‌شود تا از دلِ تقسیم‌بندی‌ها و خط‌کشی‌های جدید، موقعیت قهرمان آرمان‌طلب در عصر حاضر دیده شود.[۸۴] سیاوش سرمدی در نقد سینما می‌نویسد که آژانس شیشه‌ای فیلمنامهٔ مستحکمی دارد، شخصیت‌های اصلی بسیار خوب پرداخت شده‌اند و با مشخصه‌های هوشمندانه‌ای که برای آنها درنظر گرفته شده، به‌راحتی تماشاگر را از نظر عاطفی درگیر می‌کنند. گره‌های دراماتیک، منطقی و حساب‌شده هستند و در مجموع، فیلمنامه با سوژه‌ای بکر و جسورانه، در خلق موقعیت موفق بوده و همه را غافلگیر می‌کند. با این حال، پرداخت‌های شخصیت‌های فرعی، نقطهٔ ضعف اساسی فیلمنامه است؛ افرادی که در آژانس حضور دارند، شخصیت نیستند بلکه در حد سایه یا کاریکاتوری از یک تیپ باقی‌مانده‌اند.[۸۵] اگرچه مسعود فراستی، حاتمی‌کیا را بهترین فیلم‌ساز ایرانی می‌داند،[۸۶] اما معتقد است که نگاه حاتمی‌کیا در آژانس شیشه‌ای به دلیل بدهکار نشان دادن مردم به رزمندگان دوران جنگ، ضدمردمی و حتی غیرانسانی است چون مردم جامعه نسبت به رزمندگان بدهی ندارند و از نظر فراستی، نگاه طلبکارانه به مردم، شروع سقوط در هنر است. فراستی، آژانس شیشه‌ای را در این وجه، به عروسی خوبان (محسن مخملباف، ۱۳۶۷) شبیه دانسته‌است.[۸۷] نیما حسنی‌نسب معتقد است که گروگان‌های درون آژانس، نمایندگان تمام اقشار جامعه هستند بنابراین آژانس شیشه‌ای با گروگان گرفتن مردم، کل جامعه را در مظان اتهام قرار داد اما محمدتقی فهیم مخالف این رویکرد است و می‌گوید که حاج کاظم نیز نمایندهٔ بخشی از جامعه است؛ تقابل اصلی بین حاج کاظم و سلحشور است، نه حاج کاظم و گروگان‌ها.[۸۸]

با وجود تمام انتقاداتی که درخصوص نمایش گروگان‌گیری توسط قهرمان فیلم وارد شده، حاتمی‌کیا چنین پاسخ می‌دهد: «می‌گویند آژانس شیشه‌ای به مردم، راه اشتباه می‌دهد که اگر گرفتارِ بن‌بست شُدید، [مشکل‌تان را] با گروگان‌گیری حل کنید. ابداً، بلکه یک فرضیه‌ای را طرح می‌کند که آیا این راهِ حاج کاظم، جواب می‌دهد یا نمی‌دهد. اتفاقاً حاج کاظم، عباس را به مرگش تسریع می‌دهد. تماشاگر هم این را می‌فهمد، ولی به خاطر همدلی، او را می‌بخشد چون به صدق عمل حاج کاظم ایمان دارد.»[۸۹] او در گفتگو با مثلث گفته‌است که زیباترین اتفاق در اکران فیلم، روزی بود که وی در سینما آفریقا متوجه شده بود که یک سمتش فرج سرکوهی و سمت دیگرش، یک جانباز به تماشای فیلم نشسته‌اند و پس از پایان فیلم، هر دوی آنها که دارای جهان‌بینی متفاوت بودند، از شدت احساسات، وی را در آغوش گرفتند.[۹۰]

حاشیه‌ها

جنجال پیرامون آژانس شیشه‌ای، از همان آغاز اکران در جشنواره فجر آغاز شد؛ جایی که نیروی انتظامی، دادخواستی را علیه این فیلم به علت «نمایش چهرهٔ نامناسب از پلیس» آغاز کرد. سیف‌الله داد، معاون وزیر ارشاد، برای حل و فصل مشکل با فرماندهان نیروی انتظامی وارد مذاکره شد اما آنها حاضر به سازش نبودند. در نهایت، داد، توانست آنها را قانع کند که هیچکدام از کسانی که فیلم را به همراه او به‌تماشا نشسته‌اند، چهرهٔ پلیس را منفی نیافتند بدین ترتیب نیروی انتظامی نیز دادخواست خود را پس گرفت هرچند که تا پایان جشنواره فجر، همچنان وضعیت اکران، قطعی نبوده و تحت تأثیر این شکایت بود.[۹۱]

یکی دیگر از حاشیه‌های آژانس شیشه‌ای، طعنه‌زنی به عباس کیارستمی در قالب یکی از مسافران آژانس مسافرتی و با اشاره به پاریس، جشنوارهٔ سینمایی، علاقه به واقعیت، و به‌ویژه عینک تیره است که همهٔ این مشخصات، یادآور چهرهٔ کیارستمی است.[۹۲][۹۳] او (با بازی مجید مشیری) در میان غائلهٔ گروگان‌گیری و هنگام صحبت از مرگ و زندگی، آرام و خونسرد جلو می‌آید و می‌پرسد: «آقا ببخشید، ساعت چنده؟» گویی که در خلأ زندگی می‌کند. حاتمی‌کیا از بی‌مسئولیتی برخی روشنفکران نسبت به وقایع پیرامون‌شان انتقاد داشت و به طور مشخص، روی صحبتش با عباس کیارستمی بود که چرا در فیلم‌هایش به گونه‌ای حرف می‌زند که هیچ زمان و مکانی را در بر نگیرد و به کسی و به جایی بر نخورد. او با به چالش کشیدنِ هنر از برای هنر، به طرفداری از هنر متعهد می‌پردازد. اما به زعم صفاریان، این نگرش، اشتباه است چون هر هنرمندی حق دارد همان‌گونه بیندیشد که دوست دارد و می‌پسندد.[۹۴][۹۵]

تأثیرگذاری

پیش از آژانس شیشه‌ای، الگوهای فکری فیلم‌های سینمای دفاع مقدس و طرز تلقی آن‌ها نسبت به مقولهٔ جنگ و بازیابی هویت خویش در سال‌های پس از جنگ، در سه گونهٔ شاخص قابل خلاصه بود. گونهٔ نخست با کیمیا (احمدرضا درویش، ۱۳۷۳)، گونهٔ دوم با لیلی با من است (کمال تبریزی، ۱۳۷۴) و گونهٔ سوم نیز با سفر به چزابه (رسول ملاقلی‌پور، ۱۳۷۴) قابل تبیین است اما آژانس شیشه‌ای برای یافتن هویت خود، آدم‌های زمان حال و رزمندگان سال‌های جنگ را از هم جدا کرده و در نزاع تراژیک و پایان‌ناپذیر گروه دوم غرق می‌شود. بدین ترتیب، آژانس شیشه‌ای الگوی فکری جدیدی در نسل فیلم‌سازانی که به پشتوانهٔ انقلاب و از دلِ جنگ، وارد سینما شده بودند ایجاد کرده‌است.[۹۶] انتقادهای شدیدِ دیدن این فیلم جرم است! به مسئولان سیاسی، اقتصادی و نظامی، بازتولید جدیدی از آژانس شیشه‌ای است.[۹۷] به نظر محمدتقی فهیم، آژانس شیشه‌ای نه‌تنها فیلمِ زمان خودش، بلکه فیلمِ دههٔ آتی نیز بود. فیلم، اثری هشداردهنده به سکان‌داران و تازه‌به‌صندلی‌رسیده‌ها است که فراموش نکنند از کجا به این مقام رسیدند و برای چه رسالتی آمدند. حاج کاظم، قهرمانِ آژانس شیشه‌ای، در بادیگارد (۱۳۹۴) هم با بازی پرویز پرستویی اما این بار در شمایلی جدید، به طرح همان هشدار به مسئولان می‌پردازد.[۹۸]

به گفتهٔ حمیدرضا صدر، آژانس شیشه‌ای نخستین فیلمی بود که تنش‌های اجتماعی دههٔ ۱۳۷۰ را از نگاه جناح محافظه‌کار مطرح کرد. این فیلم توانست به مدلی کارآمد برای ساخت فیلم‌های منتقدِ اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران تبدیل شود و این گونه بود که یکی از جنجالی‌ترین و سیاسی‌ترین فیلم‌های دوران شد.[۹۹] حمید نفیسی، آژانس شیشه‌ای را یکی از محبوب‌ترین و در عین حال، جنجالی‌ترین فیلم‌های سینمای ایران پس از انقلاب یاد کرده‌است. بعضی‌ها معتقدند که آژانس شیشه‌ای، قصد بازگرداندن ارزش‌های اسلامی دارد در حالی که برخی دیگر، آن را متهم به تشویق خودسری و بی‌قانونی کره‌اند. نفیسی معتقد است که این تضاد در برداشت‌ها از فیلم، نمادی از تنش‌های جامعه‌ای است که با انتخاب سید محمد خاتمی به ریاست جمهوری، قصد حرکت به سوی اصلاحات اجتماعی را داشت.[۱۰۰]

سعید عقیقی از سال ۱۳۷۷ نگارش مجموعهٔ تک‌نگاشت‌های نقد سینمای ایران را آغاز کرد که نخستین جلد از آن، به آژانس شیشه‌ای اختصاص داشت. این کتاب در سال ۱۳۹۶ با ویرایش جدید، تجدیدچاپ شد.[۱۰۱] دل‌واره (۱۳۸۵) به تهیه‌کنندگی رضا میرکریمی و کارگردانی امید نجوان نیز مستندی است که به بیان نحوهٔ شکل‌گیری ایدهٔ آژانس شیشه‌ای و ساخت آن پرداخته‌است. ابراهیم حاتمی‌کیا، رضا کیانیان، پرویز پرستویی و… دربارهٔ ساخت این فیلم صحبت کرده‌اند. در این مستند، حاتمی‌کیا می‌گوید: «دربارهٔ این فیلم به من می‌گویند که تو نسبت به قهرمان قصه‌ات جانب‌دارانه وارد شدی. باید در پاسخ به این مسأله بگویم فیلمی که جانب‌دارانه به مسأله نپردازد، وجود ندارد. ممکن است فیلمی در ظاهر جانب‌دارانه نباشد ولی در اصل، امیال خود را در پشت پنهان کرده است. شخصیت اصلی این فیلم یعنی حاج کاظم، قیامی که می‌کند و شرایطی را که ایجاد می‌کند اولین ضربه‌اش به خودش وارد می‌شود.» او همچنین دربارهٔ ایدهٔ ساخت فیلم می‌گوید: «از مدت ها قبل از ساخت آژانس شیشه‌ای، در فکر بودم که روزی فیلمی بسازم که یک گلوله بیشتر در آن شلیک نشود. دقیقا این فریم در ذهنم بود و تا روزی که قرار بود آژانس شیشه‌ای را فیلم‌برداری کنیم، این ایده را در ذهن داشتم.»[۱۰۲]

جوایز و افتخارات

جایزه تاریخ بخش رشته برنده/نامزد نتیجه منبع
جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۲۲ بهمن ۱۳۷۶ مسابقه سینمای ایران سیمرغ بلورین بهترین فیلم ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی برنده [۱۰۳]
سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا برنده
سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه ابراهیم حاتمی‌کیا برنده
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد پرویز پرستویی برنده
سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد رضا کیانیان برنده
سیمرغ بلورین بهترین نقش مکمل زن بیتا بادران برنده
سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن مجید انتظامی برنده
سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌برداری عزیز ساعتی نامزدشده
سیمرغ بلورین بهترین تدوین هایده صفی‌یاری برنده
سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری محسن روشن نامزدشده
سیمرغ بلورین بهترین چهره‌پردازی مهرداد میرکیانی نامزدشده
سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه حمیدرضا چارکچیان نامزدشده
سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی برنده
دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد حبیب رضایی برنده
جشنواره بین‌المللی فیلم فجر ۲۱ بهمن ۱۳۷۷ بهترین‌های سینمای ایران بهترین فیلم سیاسی بعد از انقلاب اسلامی ابراهیم حاتمی‌کیا برنده
جشن سینمای ایران ۷ آبان ۱۳۷۷ مسابقه فیلم‌های بلند تندیس زرین بهترین فیلم ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی نامزدشده [۱۰۴][۱۰۵]
تندیس زرین بهترین کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا برنده
تندیس زرین بهترین بازیگر مرد پرویز پرستویی برنده
تندیس زرین بهترین موسیقی متن مجید انتظامی نامزدشده
تندیس زرین بهترین تدوین هایده صفی‌یاری نامزدشده
تندیس زرین بهترین کیفیت لابراتواری[ر] وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نامزدشده
جشنواره فیلم دفاع مقدس ۵ مهر ۱۳۷۷ مسابقه فیلم‌های بلند تندیس بهترین تهیه‌کننده ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی برنده [۱۰۶]
تندیس بهترین کارگردانی ابراهیم حاتمی‌کیا نامزدشده
تندیس بهترین فیلمنامه ابراهیم حاتمی‌کیا نامزدشده
تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد پرویز پرستویی برنده
تندیس بهترین صدابرداری محمود سماک‌باشی نامزدشده
جایزه ویژه هیئت داوران ابراهیم حاتمی‌کیا برنده
جشنواره فیلم دفاع مقدس ۵ آذر ۱۳۸۴ تاریخ سینمای دفاع مقدس پنج فیلم برتر ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی اول [۱۰۷]
جشنواره فیلم دفاع مقدس ۳۱ شهریور ۱۳۸۹ برگزیدگان سینمای دفاع مقدس سه فیلم برتر ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی اول [۱۰۸][۱۰۹]
سه کارگردانی برتر ابراهیم حاتمی‌کیا اول
سه فیلمنامه برتر ابراهیم حاتمی‌کیا اول
جشنواره بین‌المللی فیلم مقاومت ۵ آذر ۱۳۹۷ چهل سال سینمای مقاومت سه فیلم برتر ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی اول [۱۱۰]
جشن انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی ۱۰ تیر ۱۳۸۷ سی سال سینمای ایران پنج فیلم برتر ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی اول [۱۱۱]
جشن دنیای تصویر ۱۲ خرداد ۱۳۷۷ مسابقه تندیس بهترین بازیگر مرد پرویز پرستویی برنده [۱۱۲]
تندیس بهترین فیلمبرداری عزیز ساعتی برنده
تندیس بهترین صداگذاری و میکس محسن روشن برنده
تندیس بهترین صدابرداری محمود سماک‌باشی برنده
جشنواره بین‌المللی فیلم اجتماعی آبادان ۲۳ دی ۱۳۷۸ مسابقه دیپلم افتخار بهترین بازیگر مرد حبیب رضایی برنده [۱۱۳]
جایزه ویژه هیئت داوران ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی برنده
جشنواره بین‌المللی فیلم اجتماعی آبادان ۲۱ بهمن ۱۳۷۹ مسابقه سینمای اجتماعی نخل زرین بهترین تهیه‌کننده ورا هنر، بنیاد سینمایی فارابی برنده

ده فیلم برتر

در هفتمین نظرخواهی بهترین‌های تاریخ سینما از نگاه منتقدان ایرانی که در آبان ۱۳۸۱ از ۵۵ منتقد انجام شد، فیلم‌های متعددی از حاتمی‌کیا توسط منتقدان مختلف در فهرست ده فیلم برتر تاریخ سینمای ایران نام برده شده بود که آژانس شیشه‌ای از سوی سعید عقیقی، محمدتقی فهیم، جابر قاسمعلی و آرش معیریان در این فهرست جای داشت. همچنین حاتمی‌کیا پس از بهرام بیضایی، داریوش مهرجویی، ناصر تقوایی و مسعود کیمیایی، با ۲۵ رأی به عنوان پنجمین فیلم‌ساز برتر تاریخ سینمای ایران شناخته شد.[۱۱۴] یک سال قبل از آن، عقیقی و قاسمعلی، فیلمنامهٔ آژانس شیشه‌ای را جزو ده فیلمنامهٔ برتر تاریخ سینمای ایران معرفی کرده بودند.[۱۱۵] در نظرسنجی دیگری که شهریور ۱۳۹۲ از ۵۰ منتقد رسانه‌های جبههٔ انقلاب اسلامی انجام شد، آژانس شیشه‌ای با اختلاف بسیار، در جایگاه نخست رده‌بندی فیلم‌های پس از انقلاب قرار گرفت.[۱۱۶]

پی‌نوشت‌ها

یادداشت‌ها

  1. معادل ۲۰۹ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  2. معادل ۱۰٫۱ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  3. معادل ۱۰٫۵ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  4. معادل ۱۱٫۲ میلیارد تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  5. معادل ۶۰۵ میلیون تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  6. معادل ۲۰٬۹۴۹ تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  7. معادل ۱۷٬۴۵۸ تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  8. معادل ۶٬۹۸۳ تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  9. معادل ۵٬۵۸۶ تومان در سال ۱۴۰۰[۴۲]
  10. از اصطلاح پوژادیسم برای اشاره به جریان‌های عوام‌گرایانهٔ طبقه متوسط استفاده می‌شود. پیر پوژاد که پوژادیسم از نام او گرفته شده، رهبر یک جنبش سیاسی در دههٔ ۱۹۵۰ فرانسه بود.[۶۵]
  11. این اتفاق نیفتاد.
  12. هیچکدام از نامزدان این عنوان، منتخب نشدند.

پانویس‌ها

  1. درستکار، «موج‌ها و جریان‌های اصلی…»، فارابی، ۳۱–۳۸.
  2. درستکار، «موج‌ها و جریان‌های اصلی…»، فارابی، ۳۳–۳۴.
  3. درستکار، «موج‌ها و جریان‌های اصلی…»، فارابی، ۴۱.
  4. درستکار، «موج‌ها و جریان‌های اصلی…»، فارابی، ۳۸–۳۹.
  5. تهامی‌نژاد، سینمای ایران، ۸۵.
  6. ماندگار، «نقدی بر تأکید حیدریان…»، جوان.
  7. درستکار، «موج‌ها و جریان‌های اصلی…»، فارابی، ۴۲.
  8. تهامی‌نژاد، سینمای ایران، ۹۱.
  9. آرتا، «چندین «کلوزآپ» از عزت‌الله ضرغامی»، شرق، ۱۰.
  10. آجورلو و صادقی، «به چپ و راست کاری ندارم»، مثلث، ۴۸.
  11. «با ساخت «آژانس شیشه‌ای» مخالف نبودم»، آی سینما.
  12. «روایتی ناشنیده…»، نسیم آنلاین.
  13. تهامی‌نژاد، سینمای ایران، ۹۳.
  14. «روایتی ناشنیده…»، نسیم آنلاین.
  15. شریفی‌راد، «آژانس شیشه‌ای…»، مظنونین همیشگی.
  16. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۲۱۲.
  17. «پدرم به خوابم آمد»، انتخاب.
  18. رستگار، «نفس کشیدن در…»، جام جم.
  19. «درگذشت خلبان آژانس شیشه‌ای»، ایلنا.
  20. فاضلی، «گزارشی از پشت صحنه…»، سینما تئاتر، ۱۵.
  21. کیانیان، «ناگفته‌های ساخت آژانس شیشه‌ای»، پارسینه.
  22. «پدرم به خوابم آمد»، انتخاب.
  23. حاتمی‌کیا، آژانس شیشه‌ای: فیلمنامه.
  24. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۱۷۶.
  25. کیانیان، «ناگفته‌های ساخت آژانس شیشه‌ای»، پارسینه.
  26. Zeydabadi-Nejad, The Politics of Iranian Cinema, 75.
  27. بنی‌یعقوب، «کدام مردم…؟»، همشهری.
  28. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۲۱۶.
  29. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۲۱۲–۲۱۶.
  30. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۲۱۶.
  31. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۲۱۶.
  32. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۲۱۶.
  33. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۲۱۶.
  34. «مشکلاتی که بوده و هست»، همشهری.
  35. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۱۷۳.
  36. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۱۷۲.
  37. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۱۷۴–۱۷۵.
  38. فرقانی، «بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش»، نقد سینما، ۴۹.
  39. “Music plays major role…”, Tehran Times.
  40. “Aboulfazl Lireh”, Siin Gallery.
  41. فتحی و خاموشی اصفهانی، سالنامه آماری سال ۱۳۷۷، ۷.
  42. ۴۲٫۰۰ ۴۲٫۰۱ ۴۲٫۰۲ ۴۲٫۰۳ ۴۲٫۰۴ ۴۲٫۰۵ ۴۲٫۰۶ ۴۲٫۰۷ ۴۲٫۰۸ ۴۲٫۰۹ داده‌های شاخص قیمت مصرف‌کننده ایران از مرجع «سری زمانی شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی ۱۰۰=۱۳۹۵ (از ۱۳۱۵ تاکنون)». ۲۰۱۹. بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۹. دریافت‌شده در ۱۸ ژوئن ۲۰۱۹. و بر اساس داده‌های بانک مرکزی استخراج شده‌اند.
  43. Zeydabadi-Nejad, The Politics of Iranian Cinema, 72.
  44. «سیاست‌های جدید سینمای ایران اعلام شد»، همشهری.
  45. «راه‌های خروج سینمای ایران از بحران»، همشهری.
  46. فتحی و خاموشی اصفهانی، سالنامه آماری سال ۱۳۷۷، ۲.
  47. «امسال بیش از ۱۳ میلیون…»، همشهری.
  48. شیدفر، «بهار سینما در فصل گرم تابستان»، همشهری.
  49. «گرمی بازار سینماها»، اطلاعات بین‌المللی.
  50. شیدفر، «فصل سبز سینما»، همشهری.
  51. فتحی و خاموشی اصفهانی، سالنامه آماری سال ۱۳۷۷، ۳۳.
  52. فتحی و خاموشی اصفهانی، سالنامه آماری سال ۱۳۷۷، ۳۹.
  53. فتحی و خاموشی اصفهانی، سالنامه آماری سال ۱۳۷۷، ۵۱.
  54. فتحی و خاموشی اصفهانی، سالنامه آماری سال ۱۳۷۷، ۵۹.
  55. فتحی و خاموشی اصفهانی، سالنامه آماری سال ۱۳۷۸، ۱۵.
  56. رضوی، «تراژدی بلورین»، همشهری.
  57. حیدری، «زینهاری برای امروز و فردا»، گزارش، ۷۱.
  58. "Āzhāns-i shīshah'ī" (به انگلیسی). WorldCat. OCLC 949664673. {{cite web}}: Missing or empty |url= (help)
  59. «سیاست‌های جدید برای رونق سینمای ایران»، همشهری.
  60. «امسال بیش از ۱۳ میلیون…»، همشهری.
  61. «جشنواره فیلم‌های ایرانی در شیکاگو»، همشهری.
  62. Dabashi, Close Up, 143.
  63. Cheshire, “Veil lifts slightly…”, Variety.
  64. جلیلی، «بهتر است فیلم‌سازان…»، همشهری.
  65. حلیمی، «زمان شورش‌ها»، لو موند دیپلماتیک.
  66. Frodon, “Festival du film de Téhéran”, Le Monde.
  67. صفاریان، «چون چرخ چرخیدن»، فیلم.
  68. صفاریان، «سوگند سکوت»، فیلم.
  69. صفاریان، «نادَركجایی و بی‌دَرزمانی»، فیلم.
  70. Varzi, Warring Souls, 180.
  71. بنی‌یعقوب، «خشونت، قانون یا آرمان؟»، همشهری.
  72. Esfandiary, Iranian Cinema and Globalization, 164.
  73. آزاد ارمکی و اعتمادی‌فرد، «روابط نسلی…»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ۷۳.
  74. آزاد ارمکی و اعتمادی‌فرد، «روابط نسلی…»، مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ۸۰.
  75. ایوبی، «ارزیابی بی‌تأمل»، نقد سینما، ۴۲.
  76. فرقانی، «بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش»، نقد سینما، ۴۷.
  77. فرقانی، «بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش»، نقد سینما، ۴۸.
  78. فرقانی، «بشارت‌دهنده حضوری روح‌بخش»، نقد سینما، ۴۹.
  79. صفاریان، «شخصیت متفاوت، وضعیت متشابه»، فیلم.
  80. قاسمعلی، «سینمای ایران؛ شکستن امواج»، فارابی، ۳۴.
  81. حیدری، «زینهاری برای امروز و فردا»، گزارش، ۷۱.
  82. صافاریان، «گروگان‌گیری بی‌خطر»، همشهری.
  83. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۴۷.
  84. درستکار، «موج‌ها و جریان‌های اصلی…»، فارابی، ۴۱.
  85. سرمدی، «سوژه‌های بکر، پرداخت نازل»، نقد سینما، ۵۴.
  86. «فراستی: حاتمی‌کیا هنوز بهترین…»، آپوستروف.
  87. پیکانیان و جعفری، ««هفت» مُرد، خدا بیامرزدش»، مثلث، ۱۵۹.
  88. فهیم و حسنی‌نسب، «ضد مردم یا با مردم؟»، مثلث، ۵۳.
  89. آجورلو و صادقی، «به چپ و راست کاری ندارم»، مثلث، ۵۰.
  90. آجورلو و صادقی، «به چپ و راست کاری ندارم»، مثلث، ۴۶.
  91. Zeydabadi-Nejad, The Politics of Iranian Cinema, 70.
  92. Naficy, A Social History of Iranian Cinema, 29.
  93. Rastegar, Surviving Images, 214.
  94. صفاریان، «سوگند سکوت»، فیلم.
  95. صفاریان، «تماشای شهر از آن بالابالاها»، فیلم.
  96. عقیقی، آژانس شیشه‌ای، ۱۰.
  97. سلیمانی، «ظهور رئالیسم جادویی…»، سینماپرس.
  98. فهیم، «زنده باشی «فرزند زمانه»!»، سینماپرس.
  99. Sadr, Iranian Cinema, 220.
  100. Naficy, A Social History of Iranian Cinema, 28.
  101. دارایی، «کتاب‌های «هامون» و…»، خبرگزاری مهر.
  102. «پدرم به خوابم آمد»، انتخاب.
  103. «دوره شانزدهم»، جشنواره فیلم فجر.
  104. «بهترین‌های سینمای ایران در ۷۶»، همشهری.
  105. «دومین دوره جشن سینمای ایران»، خانه سینما.
  106. «برگزیدگان دوره هفتم»، جشنواره فیلم مقاومت.
  107. «برگزیدگان دوره دهم»، جشنواره فیلم مقاومت.
  108. «برگزیدگان بخش‌های…»، جشنواره مقاومت.
  109. استادی، «دفاع مقدس، اهالی سینما…»، جام جم.
  110. «برگزیدگان ۴۰ سال سینمای مقاومت»، خبرگزاری فارس.
  111. «دومین دوره»، انجمن منتقدان و نویسندگان سینما.
  112. «گزارش دومین دوره…»، جشن حافظ.
  113. درستکار، «برداشت ناتمام»، فارابی، ۱۳.
  114. فراستی، «بهترین‌های عمر ما»، نقد سینما.
  115. استادی، «فیلمنامه‌های برگزیده…»، نقد سینما.
  116. ««آژانس شیشه‌ای» بهترین فیلم…»، سینماپرس.

منابع

برای مطالعه بیشتر

پیوند به بیرون