درگاه:شاهنامه/خوان/۴
ظاهر
< درگاه:شاهنامه | خوان
خوان چهارم: زن جادوگر
رستم پویان در راه دراز میراند تا آنکه به چشمه ساری رسید پر گل و گیاه و فرحبخش. خوانی آراسته در کنار چشمه، گسترده بود و برهای بریان با دیگر خوردنیها در آن جای داشت. جامی زرین پر از باده نیز در کنار خوان دید. رستم شاد شد و بیخبر از آنکه خوان دیوان است فرود آمد و بر خوان نشست و جام باده را نیز نوش کرد. سازی در کنار جام بود؛ آن را برگرفت و سرودی نغز در وصف زندگی خویش خواندن گرفت.
آواز رستم و ساز وی به گوش پیرزن جادو رسید. بیدرنگ خود را بر صورت زن جوان زیبایی بیاراست و پر از رنگ و بوی نزد رستم خرامید. ادامه...