پیشنویس:Xenotransplantaio
پیوند عضو هترولوگ یا زنوترنسپلنتیشن (Xenotransplantation) ، پیوند سلول، بافت یا عضو از یک گونه به گونهای دیگر از موجودات زنده است.[۱] چنین سلولها، بافتها یا اندامهایی را زنوگرافت یا عضو پیوندی خارجی میگویند. این اصطلاح، متفاوت از واژه یپیوند آلوژنیک (پیوند میان دو فرد از یک گونهٔ خاص) است.
یکی از انواع مرسوم زنوترانسپلنت، پیوند سلولهای تومور انسانی به موشهای دارای نقص ایمنی، یک تکنیک تحقیقاتی است که اغلب در تحقیقات سرطانشناسی پیشبالینی استفاده میشود.[۲]
پیوند هترولوگ انسان، یک درمان بالقوه برای درمان نارسایی یک اندام در مراحل پایانی یک بیماری است. این نوع پیوند همچنین بسیاری از مسائل جدید پزشکی، حقوقی و اخلاقی را مطرح میکند.[۳] یکی از نگرانیهای همیشگی این است که بسیاری از حیوانات، مانند خوکها، عمر کوتاهتری نسبت به انسان دارند و بافتهای آنها با سرعت بیشتری پیر میشوند. انتقال بیماری از حیوانات دیگر به انسان (زئونوزیس) و تغییر دائمی رمزهای ژنتیکی در حیوانات نیز از دیگر دلایل نگرانی است. آزمایش بر روی حیوانات نیز گاهی موجب اعتراض فعالان حقوق حیوانات به استفاده از این روش شدهاست.[۴] تا ابتدای سال ۲۰۲۲ چند مورد موفق اما موقت، از اینگونه پیوند، انجام شدهاست.[۵]
تاریخچه[ویرایش]
در نخستین تلاش جدی برای این نوع پیوند در سال ۱۹۰۵ تکههایی از کلیه خرگوش به کودکی مبتلا به بیماری مزمن کلیوی پیوند زده شد.[۶] در دو دهه ی نخست قرن بیستم، چندین تلاش بعدی برای استفاده از اندامهای گوسفند، خوک و نخستیها منتشر شد.[۶]
علاقه علمی به پیزمانی که اساس ایمونولوژیک فرایند رد عضو توضیح داده شد کاهش یافت. امواج بعدی مطالعات در مورد این موضوع با کشف داروهای سرکوب کننده سیستم ایمنی به وجود آمد. حتی مطالعات بیشتری به دنبال اولین پیوند کلیه موفقیتآمیز دکتر جوزف موری در سال ۱۹۵۴ انجام شد و دانشمندان که برای اولین بار با سؤالات اخلاقی اهدای عضو مواجه شدند، تلاش خود را برای یافتن جایگزینهایی برای اندامهای انسانی تسریع کردند.[۶]
در سال ۱۹۶۳، پزشکان دانشگاه تولان اقدام به پیوند کلیه از شامپانزه به انسان در شش نفری کردند که نزدیک به مرگ بودند. پس از این و چندین تلاش ناموفق متعاقب آن برای استفاده از نخستیان به عنوان اهداکنندگان عضو و توسعه یک برنامهٔ نوین برای تهیه اندام از جسد، تلاشها جهت پیوند زنوگرافت برای نارسایی کلیه متوقف شد.[۶] از ۱۳ پیوند انجام شده توسط کیت ریمتسما، یک گیرنده کلیه به مدت ۹ ماه زنده ماند و به عنوان معلم مدرسه به کار خود بازگشت. پس از مرگ این معلم، در کالبدشکافی، کلیههای شامپانزه، طبیعی به نظر میرسید و هیچ نشانه ای از رد پیوند حاد یا مزمن نشان نمیداد.[۷]
یک دختر شیرخوار آمریکایی که به نام " بیبی فای " با سندرم هیپوپلاستیک قلب چپ شناخته میشود، اولین دریافتکننده پیوند زنوترنسپلنت بود که در سال ۱۹۸۴ قلب یک بابون را دریافت کرد. این روش توسط لئونارد لی بیلی در مرکز پزشکی دانشگاه لوما لیندا، کالیفرنیا انجام شد. ان نوزاد ۲۱ روز بعد به دلیل رد پیوند مبتنی بر هومورال که تصور میشود احتمالاً ناشی از عدم تطابق گروه خونی ABO است، درگذشت که به دلیل نادر بودن بابونهای با گروه خونی O غیرقابل اجتناب تلقی میشود. قرار بود پیوند موقتی باشد، اما یک جایگزین آلوگرافت مناسب به موقع پیدا نشد. در حالی که این روش به خودی خود باعث پیشرفت در پیوند زنوگرافت نشد اما این داستان چنان تأثیر داشت که بحران کمبود اعضای بدن نوزاد در آن زمان بهبود یافت.[۸][۷]
در ژانویه ۱۹۹۷، پیوند قلب، ریه و کلیه خوک به یک بیمار لاعلاج از هند اعلام شد. دریافت کننده پورنو سایکیا، مردی ۳۲ ساله بود. پزشک جراح، بهنام بارواه ادعا کرد که رضایت این عمل از بیمار و خانواده اش گرفته شدهاست.[۹] خوکهای مورد استفاده در این عمل از «خوکفروشان معمولی» تهیه شده بودند.[۱۰] بارواه پس از این اقدام، از محافل پزشکی به عنوان یک «دانشمند دیوانه» اخراج شد و این روش «فریبکاری» نامیده شد. بارواح خود بیانیهای را امضا کرد که گفت هیچ پیوندی انجام ندادهاست، اما سپس ادعا کرد که این اعتراف بهطور اجباری از او دریافت شدهاست.[۹][۱۰] بیمار به مدت ۷ روز زنده ماند و سپس به دلیل عفونتهای متعدد درگذشت، که باعث جنجال رسانهای و منجر به دستگیری باروا و پزشک هنگ کنگی همکار او شد. این دو پزشک به دلیل انجام یک رویه غیراخلاقی و قتل، بر اساس قانون پیوند اعضای انسان مصوب سال ۱۹۹۴ مجرم شناخته شدند و به مدت ۴۰ روز در زندان ماندند.[۱۱] مؤسسه او نیز بدون ثبت نام لازم مشخص شد.[۱۲] منتقدان گفتند که ادعاهای بارواح و اقدامات پزشکی جدی گرفته نشد و توسط جامعه علمی پذیرفته نشد، زیرا او هرگز یافتههای خود را به صورت علمی مورد بررسی قرار نداد.[۱۳]
در سپتامبر ۲۰۲۱، اولین اهدای کلیه خوک تحت مهندسی ژنتیک به انسان مرگ مغزی انجام شد، بدون هیچ نشانه ای از رد فوری پیوند (تا حدودی به این دلیل که غده تیموس خوک نیز پیوند زده شد).[۱۴] در سال ۲۰۲۲، پزشکان به سرپرستی جراح قلب، بارتلی گریفیث[۱۵] در مرکز پزشکی دانشگاه مریلند، پیوند قلب را از یک خوک اصلاحشده ژنتیکی به یک بیمار لاعلاج که واجد شرایط پیوند قلب استاندارد انسانی نبود، انجام دادند. خوک برای حذف آنزیمهای مسئول تولید آنتیژنهای قندی که منجر به رد اندام در انسان میشود، مورد مهندسی ژنتیک قرار گرفته بود.[۱۶]
کاربردهای بالقوه[ویرایش]
کمبود اندام در سراسر جهان برای پیوند بالینی باعث میشود حدود ۲۰ تا ۳۵ درصد از بیمارانی که به اندام جایگزین نیاز دارند در لیست انتظار بمیرند.[۱۷] رویههای خاصی که برخی از آنها در آزمایشهای بالینی اولیه بررسی میشوند، با هدف استفاده از سلولها یا بافتهای گونههای دیگر برای درمان بیماریهای تهدیدکننده زندگی و ناتوانکننده مانند سرطان، دیابت، نارسایی کبد و بیماری پارکینسون انجام میشوند. اگر انجماد شیشه ای کامل شود، میتواند امکان ذخیرهسازی طولانی مدت سلولها، بافتها و اندامهای با منشأ بیگانه را فراهم کند تا به راحتی برای پیوند در دسترس باشند.[نیازمند منبع]
Xenotransplants میتواند هزاران بیمار را که منتظر اندامهای اهدایی هستند نجات دهد. اندام حیوانی، احتمالاً از خوک یا بابون، میتواند از نظر ژنتیکی با ژنهای انسان تغییر یابد تا سیستم ایمنی بیمار را فریب دهد تا آن را به عنوان بخشی از بدن خود بپذیرد.[۱۸][۱۹][۲۰]
پیوند خارجی سلولهای تومور انسانی به موشهای دارای نقص ایمنی یک تکنیک تحقیقاتی است که اغلب در تحقیقات سرطانشناسی استفاده میشود.[۲۱] این پژوهشها برای پیشبینی حساسیت تومور پیوندی به درمانهای مختلف سرطان استفاده میشود. چندین شرکت از جمله آزمایشگاه جکسون این خدمات را ارائه میدهند.[۲۲]
اعضای انسان به عنوان یک تکنیک تحقیقاتی قدرتمند برای مطالعه زیستشناسی انسان بدون آسیب رساندن به بیماران انسان به حیوانات پیوند شدهاست. این تکنیک همچنین به عنوان منبع جایگزینی از اعضای بدن انسان برای پیوند آینده به بیماران ک پیشنهاد شدهاست.[۲۳] به عنوان مثال، محققان مؤسسه تحقیقاتی Ganogen کلیههای جنین انسان را به موشها پیوند زدند که عملکرد و رشد آنها را تامینش میکرد.[۲]
حیوانات اهداکننده بالقوه[ویرایش]
از آنجایی که آنها نزدیکترین خویشاوندان به انسان هستند، نخستیهای بهجز انسان، از ابتدا به عنوان یک منبع عضو بالقوه برای پیوند زنو به انسان در نظر گرفته شدند. شامپانزهها در ابتدا بهترین گزینه در نظر گرفته میشدند زیرا اندامهای آنها اندازههای مشابهی دارند و سازگاری خوبی با گروههای خونی انسانی دارند، که آنها را کاندیدای بالقوه میکند. با این حال، از آنجایی که شامپانزهها در فهرست گونههای در خطر انقراض قرار دارند، دانشمندان، بهدنبال اهداکنندگان بالقوه دیگری هستند. بابونها به راحتی در دسترس هستند، اما به عنوان اهداکنندگان بالقوه غیرعملی هستند. مشکلاتی شامل اندازه بدن کوچکتر، کم بودن گروه خونی O (اهداکننده عمومی)، دوره بارداری طولانی و تعداد معمولاً کم فرزندان است. علاوه بر این، یک مشکل عمده در استفاده از نخستیان، افزایش خطر انتقال بیماری است، زیرا آنها بسیار نزدیک به انسان هستند.[۲۴]
خوکها (Sus scrofa domesticus) در حال حاضر بهترین کاندید برای اهدای عضو هستند. خطر انتقال بیماری بینگونهای به دلیل افزایش فاصله فیلوژنتیکی آنها از انسان کاهش مییابد.[۲۵] خوکها دوره بارداری نسبتاً کوتاهی دارند، به راحتی پرورش مییابند و به راحتی در دسترس هستند.[۲۶] خوکها ارزان هستند و نگهداری آنها در تأسیسات عاری از پاتوژن آسان است، و ابزارهای ویرایش ژن فعلی برای مقابله با رد و زئونوزهای احتمالی برای خوکها فراهم است.[۲۶] اندامهای خوک از نظر اندازه آناتومیک قابل مقایسه هستند و عوامل عفونی جدید کمتر محتمل هستند زیرا آنها برای نسلهای زیادی از طریق اهلی کردن با انسان در تماس نزدیک بودهاند.[۲۷][۲۸] آزمایشهای کنونی در پیوند خارجی اغلب از خوکها به عنوان اهداکننده و بابونها به عنوان مدلهای انسانی استفاده میکنند. در سال ۲۰۲۰، سازمان غذا و داروی ایالات متحده اصلاح ژنتیکی خوکها را تأیید کرد.[۲۹] از اندام خوک برای پیوند کلیه و قلب به انسان استفاده شدهاست.[۱۶][۱۴]
موانع و مسائل[ویرایش]
موانع ایمونولوژیک[ویرایش]
تا به امروز، هیچ کارآزمایی پیوند بیگانه به دلیل موانع زیادی که از پاسخ سیستم ایمنی گیرنده ناشی میشود، کاملاً موفقیتآمیز نبودهاست. «بیماریهای عفونی مشترک انسان و حیوان» یکی از بزرگترین تهدیدها برای رد شدن پیوند است. این میکروارگانیسمها موضوع بزرگی است که منجر به عفونتهای کشنده و سپس رد اعضای پیوندی میشود.[۳۰] این پاسخهای ایمنی، که عموماً شدیدتر از پیوند عضو و اندامهای انسان به انسان است، در نهایت منجر به رد پیوند زنوگرافت میشود و در برخی موارد میتواند منجر به مرگ فوری گیرنده شوند.
یک پاسخ سریع، خشن و بیش از حد حاد در نتیجه آنتیبادیهای موجود در ارگانیسم میزبان ایجاد میشود. این آنتیبادیها به عنوان آنتیبادیهای طبیعی واکنشگرا (XNA) شناخته میشوند.[۲۵]
رد بیشحاد پیوند[ویرایش]
این نوع رد، سریع و خشن و در عرض چند دقیقه تا چند ساعت از زمان پیوند رخ میدهد. با اتصال XNAs (آنتیبادیهای طبیعی غیرفعال) به اندوتلیوم اندام پیوندشده، باعث فعال شدن سیستم کمپلمان انسانی میشود که منجر به آسیب اندوتلیال، التهاب، ترومبوز و نکروز پیوند میشود. بیشتر این آنتیبادیها از کلاس IgM هستند، اما شامل IgG و IgA نیز میشوند.[۲۷] برای غلبه بر رد پیوند نیز راهکارهایی در حال بررسی و توسعه است.
- آبشار مکمل گیرنده را میتوان از طریق استفاده از فاکتور زهر کبرا (که C3 را تخلیه میکند)، گیرنده مکمل محلول نوع ۱، آنتیبادیهای ضد C5 یا مهار کننده C1 (C1-INH) مهار کرد. از معایب این روش میتوان به سمیت فاکتور زهر کبری اشاره کرد و مهمتر از همه این درمانها فرد را از یک سیستم مکمل عملکردی محروم میکند.[۲۵]
رد عروقی حاد[ویرایش]
این فرایند بسیار پیچیدهتر از رد بیشۻحاد است و در حال حاضر بهطور کامل درک نشدهاست. رد عروقی حاد نیاز به سنتز پروتئین جدید دارد و توسط فعل و انفعالات بین سلولهای اندوتلیال پیوند و آنتیبادیهای میزبان، ماکروفاژها و پلاکتها انجام میشود. این پاسخ با نفوذ التهابی عمدتاً ماکروفاژها و سلولهای کشنده طبیعی (با تعداد کمی سلول T)، ترومبوز داخل عروقی و نکروز فیبرینوئید دیواره عروق ظاهر میشود.[۳۱]
رد مزمن پیوند[ویرایش]
رد مزمن، آهسته و پیشرونده است و معمولاً در پیوندهایی رخ میدهد که از مراحل رد اولیه جان سالم به در میبرند.[۳۱] دانشمندان هنوز بهخوبی نمیدانند که رد مزمن دقیقاً چگونه انجام میشود. تحقیق در این زمینه دشوار است زیرا زنوگرافت به ندرت پس از مراحل اولیه رد حاد زنده میماند. با این وجود، مشخص است که XNA و سیستم مکمل در اصل درگیر نیستند.[۳۱] فیبروز در پیوند زنوگرافت در نتیجه واکنشهای ایمنی، سیتوکینها (که فیبروبلاستها را تحریک میکنند) یا بهبود (به دنبال نکروز سلولی در رد حاد) رخ میدهد. شاید علت اصلی رد مزمن تصلب شرایین باشد. لنفوسیتها که قبلاً توسط آنتیژنها در دیواره عروق پیوند فعال میشدند، ماکروفاژها را برای ترشح فاکتورهای رشد ماهیچه صاف فعال میکنند. این فرایند، منجر به تجمع سلولهای عضلانی صاف روی دیواره عروق میشود که باعث سخت شدن و باریک شدن عروق درون پیوند میشود. رد مزمن، منجر به تغییرات پاتولوژیک اندام میشود و به همین دلیل است که پیوندها باید پس از سالها جایگزین شوند.[۳۲] همچنین پیشبینی میشود که رد مزمن در پیوندهای خارجی نسبت به آلوترانسپلنت تهاجمیتر باشد.[۳۳]
تلاشهای موفقیتآمیزی برای ایجاد موشهای حذفی بدون α۱،3GT انجام شدهاست. در نتیجه کاهش اپی توپ αGal بسیار ایمنی در کاهش وقوع رد فوق حاد، اما تا موانع دیگر را به xenotransplantation مانند انعقاد نامنظم، همچنین به عنوان شناخته شده حذف نشده اختلال انعقادی.[۳۴]
پیوندهای خارجی ارگانهای مختلف منجر به پاسخهای متفاوتی در لخته شدن میشود. به عنوان مثال، پیوند کلیه در یک درجه بالاتر از نتیجه اختلال انعقادی، یا دچار اختلال انعقادی، از پیوند قلب، در حالی که xenografts کبد در شدید منجر ترومبوسیتوپنی، باعث مرگ دریافت کننده در عرض چند روز به علت خونریزی است.[۳۴] یک اختلال لخته شدن جایگزین، ترومبوز، ممکن است توسط آنتیبادیهای از قبل موجود که بر سیستم ضد انعقاد پروتئین C تأثیر میگذارد، شروع شود. با توجه به این اثر، اهداکنندگان خوک باید قبل از پیوند بهطور گسترده غربالگری شوند. مطالعات همچنین نشان دادهاند که برخی از سلولهای پیوند خوک قادر به القای بیان فاکتور بافت انسانی هستند، بنابراین تجمع پلاکتها و مونوسیتها را در اطراف اندام پیوند زده شده تحریک میکنند و باعث لخته شدن شدید میشوند.[۳۵] علاوه بر این، تجمع خود به خود پلاکتی ممکن است در اثر تماس با فاکتور فون ویلبراند خوک ایجاد شود.[۳۵]
فیزیولوژی[ویرایش]
پژوهشهای گستردهای برای تعیین اینکه آیا اندامهای حیوانی میتوانند جایگزین عملکردهای فیزیولوژیکی اندامهای انسان شوند، مورد نیاز است. بسیاری از این مسائل در مورد اندازه هستند. تفاوت در اندازه اندام، دامنه گیرندگان بالقوه پیوندهای خارجی را محدود میکند. طول عمر بیشتر خوکها تقریباً ۱۵ سال است، در حال حاضر مشخص نیست که آیا پیوند زنوگرافت میتواند بیشتر از آن دوام بیاورد یا خیر. برخی از پروتئینها از نظر مولکولی ناسازگار خواهند بود، که میتواند باعث اختلال در عملکرد فرآیندهای مهم تنظیمی شود.[۲۵]
قلب خوک در یک مکان آناتومیک متفاوت و تحت فشار هیدرواستاتیک متفاوت نسبت به انسان کار میکند.[۳۱] دمای بدن خوکها ۳۹ درجه سانتی گراد و دو درجه بالاتر از میانگین دمای بدن انسان است. پیامدهای این تفاوت، در صورت وجود، بر فعالیت آنزیمهای مهم در حال حاضر ناشناخته است.[۲۵]
اخلاق[ویرایش]
زنوگرافت از زمان اولین تلاش برای آنها یک روش بحثبرانگیز بودهاست. بسیاری از جمله گروههای حقوق حیوانات به شدت با کشتن حیوانات برای برداشتن اعضای بدن آنها برای استفاده انسان مخالف هستند.[۳۶] در دهه ۱۹۶۰، بسیاری از اندامها از شامپانزهها به دست آمدند و به افرادی منتقل شدند که بیماری مرگبار داشتند و پس از آن نیز، مدت طولانیتری زنده نبودند. حامیان علمی مدرن پیوند زنو استدلال میکنند که مزایای بالقوه برای جامعه بیشتر از خطرات است.[۳۷] هیچیک از ادیان اصلی با استفاده از اندامهای خوک اصلاح شده ژنتیکی برای پیوند نجات دهنده مخالفت نمیکنند. با این حال، ادیانی مانند بودیسم و جینیسم، مدتهاست که از عدم خشونت علیه همه موجودات زنده حمایت میکنند.[۲۸] بهطور کلی، استفاده از بافت خوک و گاو در انسان، به جز برخی باورهای مذهبی و چند ایراد فلسفی، با مقاومت اندکی مواجه شدهاست.[۳۸]
رضایت آگاهانه بیمار[ویرایش]
استقلال و رضایت آگاهانه هنگام در نظر گرفتن کاربردهای آینده پیوند خارجی مهم است. بیمار تحت پیوند زنو باید کاملاً از این روش آگاه باشد و هیچ نیروی خارجی بر انتخاب او تأثیر نداشته باشد.[۳۹] بیمار باید خطرات و مزایای چنین پیوندی را درک کند. با این حال، پیشنهاد شدهاست که دوستان و اعضای خانواده نیز رضایت دهند، زیرا عواقب پیوند زیاد است و احتمال انتقال بیماریها و ویروسها از پیوند به انسان وجود دارد. تماسهای نزدیک در خطر ابتلا به چنین عفونتهایی هستند. نظارت بر روابط نزدیک نیز ممکن است برای اطمینان از عدم رخ دادن بیماریهای م مورد نیاز باشد.
منابع[ویرایش]
- ↑ Xenotransplantation. Definition by the World Health Organization
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ Tentler, J. J.; Tan, A. C.; Weekes, C. D.; Jimeno, A; Leong, S; Pitts, T. M.; Arcaroli, J. J.; Messersmith, W. A.; Eckhardt, S. G. (2012). "Patient-derived tumour xenografts as models for oncology drug development". Nature Reviews. Clinical Oncology. 9 (6): 338–50. doi:10.1038/nrclinonc.2012.61. PMC 3928688. PMID 22508028.
- ↑ Kress, J. M. (1998). "Xenotransplantation: Ethics and economics". Food and Drug Law Journal. 53 (2): 353–384. PMID 10346691.
- ↑ "Interviews - Dan Lyons". PBS. Retrieved November 12, 2018.
- ↑ "Organ Transplants from Animals: Examining the Possibilities". Fda.gov. Internet Archive. Archived from the original on 2007-12-10. Retrieved 2009-08-03.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ ۶٫۳ Reemtsma, K (1995). "Xenotransplantation: A Historical Perspective". ILAR Journal. 37 (1): 9–12. doi:10.1093/ilar.37.1.9. PMID 11528018.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ Cooper, DK (January 2012). "A brief history of cross-species organ transplantation". Proceedings (Baylor University. Medical Center). 25 (1): 49–57. doi:10.1080/08998280.2012.11928783. PMC 3246856. PMID 22275786.
- ↑ Bailey, L. L.; Nehlsen-Cannarella, S. L.; Concepcion, W.; Jolley, W. B. (1985). "Baboon-to-human cardiac xenotransplantation in a neonate". JAMA: The Journal of the American Medical Association. 254 (23): 3321–3329. doi:10.1001/jama.1985.03360230053022. PMID 2933538.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ B L S, Amrit (13 January 2022). "Why the US Pig Heart Transplant Was Different From the 1997 Assam Doc's Surgery". The Wire. Retrieved 15 January 2022. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «:5» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ Banerjee, Ruben (15 January 1997). "Pig heart transplant: Not many are buying the Assam doctor's story yet". India Today. Retrieved 15 January 2022. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «:6» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Karmakar, Rahul (13 January 2022). "A pig heart transplant in Assam in 1997". The Hindu. Retrieved 15 January 2022.
- ↑ Sentinel Digital Desk (23 October 2021). "The Infamous Cardiac Surgeon - Dr Dhani Ram Baruah, All You Need To Know". The Sentinel. Retrieved 15 January 2022.
- ↑ Agarwala, Tora (14 January 2022). "After pig's heart transplant in the US, controversial Assam doctor points out: Had done historic surgery 24 yrs ago". The Indian Express. Retrieved 15 January 2022.
- ↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ "Progress in Xenotransplantation Opens Door to New Supply of Critically Needed Organs". NYU Langone News (به انگلیسی). Retrieved 2021-10-30. خطای یادکرد: برچسب
<ref>
نامعتبر؛ نام «:3» چندین بار با محتوای متفاوت تعریف شده است. (صفحهٔ راهنما را مطالعه کنید.). - ↑ Kotz, Deborah (2022-01-10). "University of Maryland School of Medicine Faculty Scientists and Clinicians Perform Historic First Successful Transplant of Porcine Heart into Adult Human with End-Stage Heart Disease" (Press release). Baltimore, Maryland: University of Maryland School of Medicine.
- ↑ ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ "Man gets genetically-modified pig heart in world-first transplant". BBC News (به انگلیسی). 2022-01-11. Retrieved 2022-01-11.
- ↑ Healy, D. G.; Lawler, Z.; McEvoy, O.; Parlon, B.; Baktiari, N.; Egan, J. J.; Hurley, J.; McCarthy, J. F.; Mahon, N. (2005). "Heart transplant candidates: Factors influencing waiting list mortality". Irish Medical Journal. 98 (10): 235–237. PMID 16445141.
- ↑ David H. Sachs (May 2018). "Transplantation Tolerance Through Mixed Chimerism: From Allo to Xeno". Xenotransplantation. 25 (3): e12420. doi:10.1111/xen.12420. PMC 6010074. PMID 29913045.
- ↑ Platt JL, Cascalho M (2013). "New and old technologies for organ replacement". Current Opinion in Organ Transplantation. 18 (2): 179–85. doi:10.1097/MOT.0b013e32835f0887. PMC 4911019. PMID 23449347.
- ↑ Van Der Windt, D. J.; Bottino, R; Kumar, G; Wijkstrom, M; Hara, H; Ezzelarab, M; Ekser, B; Phelps, C; Murase, N (2012). "Clinical islet xenotransplantation: How close are we?". Diabetes. 61 (12): 3046–55. doi:10.2337/db12-0033. PMC 3501885. PMID 23172951.
- ↑ Richmond, A.; Su, Y. (2008). "Mouse xenograft models vs GEM models for human cancer therapeutics". Disease Models and Mechanisms. 1 (2–3): 78–82. doi:10.1242/dmm.000976. PMC 2562196. PMID 19048064.
- ↑ JAX® In Vivo Xenograft Services. JAX® NOTES Issue 508, Winter 2008
- ↑ Lewis, Tanya (2015-01-21). "Growing human kidneys in rats sparks ethical debate". CBS News. Retrieved 2015-09-26.
- ↑ Michler, R. (1996). "Xenotransplantation: Risks, Clinical Potential, and Future Prospects". Emerging Infectious Diseases. 2 (1): 64–70. doi:10.3201/eid0201.960111. PMC 2639801. PMID 8903201.
- ↑ ۲۵٫۰ ۲۵٫۱ ۲۵٫۲ ۲۵٫۳ ۲۵٫۴ Dooldeniya, M D; Warrens, AN (2003). "Xenotransplantation: where are we today?". Journal of the Royal Society of Medicine. 96 (3): 111–117. doi:10.1177/014107680309600303. PMC 539416. PMID 12612110.
- ↑ ۲۶٫۰ ۲۶٫۱ Kemter, Elisabeth; Denner, Joachim; Wolf, Eckhard (2018). "Will Genetic Engineering Carry Xenotransplantation of Pig Islets to the Clinic?". Current Diabetes Reports. 18 (11): 103. doi:10.1007/s11892-018-1074-5. PMID 30229378.
- ↑ ۲۷٫۰ ۲۷٫۱ Taylor, L. (2007) Xenotransplantation. Emedicine.com
- ↑ ۲۸٫۰ ۲۸٫۱ REISS, MICHAEL J. (2000). "The Ethics of Xenotransplantation". Journal of Applied Philosophy. 17 (3): 253–262. doi:10.1111/1468-5930.00160. ISSN 0264-3758. JSTOR 24354019. PMID 11765766.
- ↑ Dolgin, Elie (2021-04-01). "First GM pigs for allergies. Could xenotransplants be next?". Nature Biotechnology (به انگلیسی). 39 (4): 397–400. doi:10.1038/s41587-021-00885-9. ISSN 1546-1696. PMID 33846652.
- ↑ Boneva, RS; Folks, TM; Chapman, LE (January 2001). "Infectious disease issues in xenotransplantation". Clinical Microbiology Reviews. 14 (1): 1–14. doi:10.1128/CMR.14.1.1-14.2001. PMC 88959. PMID 11148000.
- ↑ ۳۱٫۰ ۳۱٫۱ ۳۱٫۲ ۳۱٫۳ Candinas, D.; Adams, D. H. (2000). "Xenotransplantation: Postponed by a millennium?". QJM. 93 (2): 63–66. doi:10.1093/qjmed/93.2.63. PMID 10700475.
- ↑ Abbas, A. , Lichtman, A. (2005) Cellular and Molecular Immunology, 5th ed. , pp. 81, 330–333, 381, 386. Elsevier Saunders, Pennsylvania,شابک ۰−۷۲۱۶−۰۰۰۸−۵, doi:10.1002/bmb.2004.494032019997.
- ↑ Vanderpool, H. Y. (1999). "Xenotransplantation: Progress and promise". BMJ. 319 (7220): 1311. doi:10.1136/bmj.319.7220.1311. PMC 1129087. PMID 10559062.
- ↑ ۳۴٫۰ ۳۴٫۱ Cowan PJ; Robson SC; d’Apice AJF (2011). "Controlling coagulation dysregulation in xenotransplantation". Current Opinion in Organ Transplantation. 16 (2): 214–21. doi:10.1097/MOT.0b013e3283446c65. PMC 3094512. PMID 21415824.
- ↑ ۳۵٫۰ ۳۵٫۱ Ekser B, Cooper DK (2010). "Overcoming the barriers to xenotransplantation: prospects for the future". Expert Review of Clinical Immunology. 6 (2): 219–30. doi:10.1586/eci.09.81. PMC 2857338. PMID 20402385.
- ↑ PETA Media Center: Factsheet: Xenotransplantation بایگانیشده در ژوئن ۲۶, ۲۰۱۰ توسط Wayback Machine. Peta.org. Retrieved on 2013-10-17.
- ↑ Cooper, David K. C.; Groth, Carl G.; McKenzie, Ian F. C.; Goldman, Emanuel; Fano, Alix; Vanderpool, Harold Y. (2000). "Xenotransplantation". BMJ: British Medical Journal. 320 (7238): 868–869. doi:10.1136/bmj.320.7238.868. ISSN 0959-8138. JSTOR 25187509. PMC 1127208. PMID 10731189.
- ↑ von Derdidas, Ihrwir (2009) A More Modest Proposal بایگانیشده در ژوئیه ۱۲, ۲۰۱۱ توسط Wayback Machine. Hotel St. George Press.
- ↑ Ellison T. (2006). "Xenotransplantation—ethics and regulation". Xenotransplantation. 13 (6): 505–9. doi:10.1111/j.1399-3089.2006.00352_3.x. PMID 17059575.